Tuesday, August 24, 2021

شیخ شیپور

 


روی تصویر کلیک کنید

زین‌العابدین مراغه‌ای درباره‌ی او نوشته است

بنده اکثراً با مشهدی حسن به سر چهارسو می‌رفتیم. روزی شخص معمم عجیب‌الشکل با هیکل غریب و هیولای مهیب دیدم. کمرباز و شکم گشاده، با ناف بزرگی که مانند گردو بیرون آمده زیرجامه‌ی سفید پاچه گشاد پوشیده و از زیر شکم بسته و بند زیرجامه را تا زانو آویخته. دستش را از زیر پیراهن به شکم برده خاش خاش می‌خراشید و خود به خود از دماغ خویش سورنا می‌زد.
من متحیرانه پرسیدم: «بگو ببینم، این دیو صورت زشت سیرت کیست؟»
مشهدی حسن گفت: «بابا آهسته باش که شخص اول ایران است. بیا برویم قهوه‌خانه برای تو نقل کنم.»
کم کمک رفتیم قهوه‌خانه... گفتم: «چه کاره است؟»
گفت: هزله‌گوی عجیب و مسخره و مقلد غریبی است. به صدراعظم و وزرا حرف زشت و فحش می‌گوید. همه قاه‌قاه می‌خندند. بالاتر آن که به حرف بد گفتن به آن‌ها پول می‌گیرد... و اسم مبارکش شیخ شیپور است... مانند خر عرعر می‌کند، به قسمی که اگر کسی آواز عرعر او را بشنود و رویش را نبیند، گمان می‌کند که خر واقعی است


No comments:

Post a Comment