Monday, September 23, 2019

دکتر شفیعی کدکنی - درباره‌ دشمنی با زبان پارسی و برنامه‌های زبانی دشمنان این زبان



*آنجا [آکسفورد] یک فرد انگلیسی که اسمش همه چیزش انگلیسی بود، عضو کمپانی هند شرقی بود، آمده زبان فارسی یاد گرفته و به فارسی شعر گفته و شعر در سبک هندی… شما تا بخواهید یک مصرع دیگری را بفهمید… شماهایی که زبان مادری‌تان هست، شما که بعضی‌هایتان فوق لیسانس و دکتر ادبیات فارسی هستید محال است شعر بیدل را بفهمید.
* بیدل یک منظومۀ بسیار بسیار منسجم و پیچیده‌ای است که کُدهای هنریش را هر ذهنی نمی‌تواند اینکود[رمزگشایی] کند به اصطلاح زبانشناس‌ها. و این آدم آمده و به سبک بیدل شعر گفته و چقدر جالب و عالی… آدم باورش نمی‌شود که اینقدر این‌ها… بعد آن وقتی که مسلّط شدند، گفتند: گور بابای زبان فارسی، شما زبان فارسی برای‌تان خوب نیست. شما بیایید اُردو را که یک زبان محلّی است، این را بگیرید بزرگش کنید و همین کار را کردند.
* می‌دانستند که زبان فارسی شاهنامه دارد، مثنوی دارد، سعدی دارد، حافظ دارد، نظامی دارد، می‌‌تواند با شکسپیر کُشتی بگیرد. ولی زبان اردو چیزی ندارد که با شکسپیر کُشتی بگیرد. بعد از مدتی بچّه‌ی هندی می‌ گوید: گور بابای این زبان اردو. من که می‌‌توانم شکسپیر بخوانم، چرا این شعرهای ضعیف و این ادبیات چی‌چی را بخوانم اصلاً زبانم را انگلیسی می‌کنم، چنانکه کردند.

* ببینید آنهایی که روی زبان‌‌های محلّی ما فشار می‌آورند که من آقا به لهجه‌ی کدکنی بهتر است شعر بگویم، او می‌داند چه کار می‌کند، او می‌داند که در لهجه‌ی کدکنی، شاهنامه وجود ندارد، مثنوی وجود ندارد، نظامی وجود ندارد، سعدی [وجود] ندارد. این لهجه وقتی که خیلی هم بزرگ بشود چهار تا داستان کوتاه و دو سه تا شعر بند تنبانی میراثش خواهد شد. آن بچه هم می‌گوید من فاتحه این را خوندم. من شکسپیر می‌خوانم یا پوشکین می‌خوانم.
* الان شما فکر می‌کنید روس‌ها چه کار می‌کنند در آسیای میانه، در سرزمین آسیای میانه روس‌ها الان سیاستشان همین است. هر قومیت کوچکی را پروبال می‌دهند. می‌گویند خلق قزاق و... بگویید گور بابای ادبیات فارسی و سعدی و حافظ. شما بیایید لهجه‌ی خودتان را موسیقی خودتان را... و ما برایتان کف می‌زنیم، ما برایتان دپارتمان در مسکو تشکیل می‌دهیم. مطالعات قوم قزاق و چی و چی... آن بچه‌ی قزاق مدتی که خواند می‌گوید این زبان و فرهنگ قزاقی چیزی ندارد. من داستایوفسکی و چخوف و پوشکین می‌خوانم، لرمانتف می‌خوانم. فاتحه می‌خوانم بر زبان و فرهنگ ملی خودم. روس می‌شود.
* زبان فارسی … این نظر من نیست که بگویید من یک شوونیست فارس هستم. زبان فارسی در همه کره‌ی زمین با رباعیات خیام و مثنوی جلال‌الدین و شاهنامه و سعدی و حافظ و نظامی و... شناخته می‌شود در همه‌ی دنیا. شکسپیر با آن نمی‌تواند کشتی بگیرد. پوشکین با آن نمی‌تواند کشتی بگیرد. اما با آن لهجه‌ی محلی که تشویقت می‌کنند، بعد از مدتی نوه‌ی تو، نبیره‌ی تو، می‌‌گوید .... به این زبان محلی خودم. من روس می‌شوم، انگلیسی می‌شوم. شکسپیر می‌خوانم، لرمانتف می‌خوانم، پوشکین می‌خوانم. این را ما هیچ بهش توجه نمی‌کنیم.
* ما نمی‌خواهیم هیچ زبان محلّی‌ای را خدای‌ نکرده!از بین ببریم]، چون این زبان‌های محلّی پشتوانه‌ی فرهنگی ما هستند. ما اگر این زبان‌های محلّی را حفظ نکنیم، بخش اعظمی از فرهنگ مشترکمان را عملاً نمی‌فهمیم. ولی این زبان بین‌الاقوامی که قرن‌ها و قرن‌ها و قرن‌ها همه‌ی این اقوام درش مساهمت(همکاری و همیاری) دارند... هیچ قومی بر هیچ قوم دیگری تقدم ندارد در ساختن امواج این دریای بزرگ.
* ما به این باید خیلی بیشتر از این‌ها اهمیت بدهیم. همین کار الان در آسیانه میانه دارد می‌شود، سه نسل، چهار نسلِ دیگر بگذرد، بچه‌های قزاق و اُزبک و تاجیک، روس هستند(خواهند شد). الان منقطع هستند، با ما هیچ ارتباطی ندارند.
* پوتین اجازه نمی‌دهد به این‌ها که خط نیاکانشان را یاد بگیرند. نمی‌خواهند گلستان سعدی و بوستان سعدی و نظامی بخوانند، سنگ قبر پدربزرگشان را نمی‌توانند بخوانند این‌ها.
* [انگلستان] آن شبه قاره هند را هم همینطوری کرد. اول زبان فارسی را از بین برد، بعد گفت: شما اردو بخوانید. اردو چه دارد که با شکسپیر کُشتی بگیرد. خیلی مهم است، ما این را باید بدانیم.
* این زبان بین الاقوامی ما منحصر در فارسی‌ زبانان نیست همه‌ی اقوام، مساهمت‌کنندگان در خلاقیت این فرهنگ و زبان هستند.

*****************************************************
بخشی از سخنرانی  دکتر شفیعی کدکنی درباره‌ دشمنی با زبان پارسی و برنامه‌های زبانی دشمنان این زبان

No comments:

Post a Comment