Friday, October 25, 2019

خاطرات روزانه اعتماد السلطنه - افتخار شاشاندن شاه ...



روی عکس کلیک کنید
 صبح نیت کرده بودم حمام بروم. تامل که نمودم ملتفت شدم که نروم تمیزتر می مانم. نرفتم. همانطور آب نکشیده حضور شاه شرفیاب شده، زمین بوس کردم. دهان مبارک را باز نمودند آنچه فحش فاحش بود نثار چاکر نموده، با لگد مبارک به آبگاه بنده کوبیدند. از درد بیخود شده، نفس گیر گردیدم. با خوف هر چه تمام تر علت مرحمت قبله عالم را سوال کرده، دانستم که الحمدالله کدورتی از بنده نبوده است. نفسی تازه برون دادند و فرمودند افتخار شاشاندن ما امروز به تو رسیده است. خدا می داند چه شعفی به من دست داد. با کمال ذوق دویده، گلدان کریستال را که ...


No comments:

Post a Comment