Saturday, December 24, 2022

انواع انقلاب - انقلاب مخملی

 



از انقلاب مخملی چکسلواکی چه می‌دانیم؟

اندی کاپسا 

آسو

در ۱۷ نوامبر ۱۹۸۹ خیابان‌های پراگ مملو از دانشجویان معترض شد. هشت روز قبل، دیوار برلین فرو ریخته بود و به نظر می‌رسید که موج آزادی از برلین به پایتخت چکسلواکی رسیده است. پلیس کوشید تا تظاهرکنندگان را به عقب براند و آزادی‌خواهیِ آنان را سرکوب کند اما به نظر می‌رسید که مردم در برابر وحشی‌گری حکومت مصونیت یافته‌اند؛ قدرت‌نمایی حکومت تنها مقاومت مردم را برمی‌انگیخت.


در روزهای بعد شهروندان چکسلواکی از سنین مختلف به دانشجویان پیوستند. در ۲۰ نوامبر، نیم میلیون چک و اسلواک در خیابان‌های پراگ بودند و میدان وِنسِسلاس را اشغال کردند. کمونیست‌ها بیرون رانده شدند. در پایان سال ۱۹۸۹، چکسلواکی در آستانه‌ی انتخاب نخستین رئیس جمهور خود از سال ۱۹۴۸ بود.


رویدادهای آن دوران سرنوشت‌ساز به انقلاب مخملی شهرت یافت. هر چند انقلاب مخملی نسبتاً سریع پایان یافت اما تمهید مقدماتش چند دهه طول کشیده بود.

خزان «بهار پراگ»

در ژانویه‌ی ۱۹۶۹، اتحاد جماهیر شوروی الکساندر دوبچک را به رهبری چکسلواکی منصوب کرد. دوبچک در جنگ جهانی دوم علیه آلمانی‌ها مبارزه کرده بود و پس از پایان جنگ به حزب کمونیست کشورش پیوسته بود. او به نسل جدید اسلواک‌های کمونیست تعلق داشت و با عضویت در مجلس و مجمع عمومی مدارج ترقی را پیمود. او در مقایسه با جانشین‌اش، آنتونین نووتنی، لیبرال بود. دوبچک در ماه‌های اول قدرت به اصلاحات دولتی و اقتصادی دست زد و آزادی بیان شهروندان، از جمله آزادی مطبوعات، را افزایش داد. مردم چکسلواکی از این تغییرات استقبال کردند و دوران لیبرالیسم دوبچک به بهار پراگ شهرت یافت.


اما بهار پراگ دیری نپایید. در اوت ۱۹۶۸ کاسه‌ی صبر اتحاد جماهیر شوروی لبریز شد. چکسلواکیِ لیبرال‌تر تهدیدی علیه قدرت منطقه‌ای شوروی به شمار می‌رفت و می‌توانست در عرصه‌ی جهانی نشانه‌ی ضعف شوروی تلقی شود. بیش از نیم میلیون از نیروهای عضو «پیمان ورشو» به چکسلواکی حمله کردند؛ تانک‌های شوروی خیابان‌های باریک پراگ را اشغال کردند و معترضانِ عمدتاً دانشجو را درهم کوبیدند. گوستاو هوساک، که به شوروی وفادار بود، جانشین دوبچک شد و حکومت کمونیستی اقتدارگرا را در کشور احیا کرد ــ اما چیزی تغییر کرده بود.

آن هفته نشریه‌ی تایم در سرمقاله‌اش چنین نوشت: «برای اولین بار، دنیای کمونیست و غیرکمونیست ــ و بعضی از کشورهای بینابینی ــ توسل شوروی به زور را محکوم کردند. جهان آزاد همیشه حملات و سنگدلی‌های روسیه، از سرکوب بی‌رحمانه‌ی انقلاب مجارستان گرفته تا احداث دیوار برلین ــ را محکوم کرده است. در گذشته، اکثر کشورها و احزاب کمونیست یا از صمیم قلب از چنین تجاوزهایی حمایت می‌کردند یا دست‌کم چشم به روی آن‌ها می‌بستند و چیزی نمی‌گفتند ــ اما دیگر این طور نیست. هفته‌ی گذشته، کمونیست‌های همه‌ی کشورها از مردم چکسلواکی حمایت کردند.»


یان پالاخ

در ژانویه‌ی ۱۹۶۹، یان پالاخ، دانشجوی دانشگاه چارلز در پراگ، با چند دانشجوی دیگر عهد بست که خودکشی کنند. آن‌ها مصمم بودند که با این کار به تجاوز شوروی اعتراض و با یأس و نومیدی فزاینده‌ی شهروندان پس از اشغال کشور مبارزه کنند.

در ۱۶ ژانویه‌ی ۱۹۶۹، پالاخ از پله‌های «موزه‌ی ملی» در نزدیکیِ ایستگاه قطار شلوغ میدان ونسسلاس بالا رفت. روی خود بنزین ریخت و کبریتی را روشن کرد. او یادداشت خودکشی‌اش را با نام «مشعل شماره‌ی ۱» امضاء کرده بود ــ که نشان می‌داد قرار است خودسوزی‌های اعتراض‌آمیز دیگری رخ دهد. (یان زادیچ به «مشعل شماره‌ی ۲» تبدیل شد؛ هر چند نتوانستند ارتباط مستقیمی میان زادیچ و هم‌پیمانان پالاخ بیابند اما او در اعتصاب غذای گروهیِ پس از مرگ پالاخ مشارکت کرد و عضو جنبش مقاومت بود). پالاخ سه روز در بیمارستان با سوختگی ۸۵ درصدی زنده ماند. عجیب آن که توانست در آن وضعیت با روزنامه‌ها مصاحبه کند. او به ملایمت حرف می‌زد، صدایش خش داشت و بریده‌بریده سخن می‌گفت.

وقتی از او پرسیدند چرا خودکشی کرده است، پاسخ داد که می‌خواسته به حمله‌ی شوروی اعتراض و «مردم را بیدار کند». او سه روز بعد جان باخت.

انقلاب مخملی

در چند دهه‌ی بعد، سلطه‌ی کمونیسم بر چکسلواکی تداوم یافت و مقاومت مخفیانه هم ادامه پیدا کرد. تا سال ۱۹۸۹، اعتراضات متناوب در کشورهای عضو پیمان ورشو، افزایش نظامی‌گریِ دولت‌های وابسته به شوروی در منطقه و کاهش رشد اقتصادی بلوک شرق زمینه را برای انقلاب مهیا کرد.



در لهستان، لخ والسا، آنا والِنتینوویچ و کارگران شرکت کشتی‌سازیِ لنین در شهر گدانسک «اتحادیه‌ی کارگری همبستگی» را تأسیس کردند. اعتصابات و دیگر روش‌های مقاومت مدنیِ خشونت‌پرهیزِ اعضای جنبش همبستگی، بندرهای کشورهای بالتیک را فلج کرد. بعدها میخائیل گورباچف، رهبر سابق اتحاد جماهیر شوروی، گفت که انفجار فاجعه‌آمیز نیروگاه چرنوبیل در سال ۱۹۸۶ ناقوس مرگ اتحاد جماهیر شوروی را به صدا درآورد: با انتشار خبر وقوع این سانحه، هزینه‌ی انسانی هولناک آن افزایش یافت و اعتقاد مردم شوروی به خطاناپذیری دولت از بین رفت. دیگر راه بازگشتی وجود نداشت.


در ژانویه‌ی ۱۹۸۹، بیست سال پس از مرگ پالاخ، جنبش مقاومت مخفی که پس از سرکوب بهار پراگ به دست شوروی تشکیل شده بود، یک هفته را «هفته‌ی پالاخ» نامید. برای نخستین بار پس از خودسوزیِ پالاخ، مردم برای برگزاری مراسم یادبود او و اعتراض به تداوم اشغال کشور توسط شوروی به محل خودکشی پالاخ در میدان ونسسلاس رفتند. در شب اول حدود ۵۰۰۰ نفر در این محل تجمع کردند ــ عددی بی‌سابقه پس از پایان بهار پراگ. این امر زمینه را برای انقلاب مخملی فراهم کرد.


در پاییز آن سال، پس از یک سال اعتراض و سقوط دیوار برلین، دانشجویان تظاهرات دیگری را سازمان‌دهی کردند. آن‌ها ۱۷ نوامبر، پنجاهمین سالگرد کشتار دانشجویان پراگ به دست قوای مهاجم آلمان نازی، را برگزیدند.


اصطلاح انگلیسیِ «انقلاب مخملی»، که مدیر کل بخش ترجمه‌ی پارلمان اروپا ریتا کلیمووا، دگراندیش چک، را واضع آن می‌داند حاکی از این است که انقلاب چکسلواکی بدون خشونت رخ داد ــ هر چند روند فراگیرتر همیشه مسالمت‌آمیز نبود. سربازان معترضان را کتک می‌زدند، علیه تظاهرکنندگان از ماشین آب‌پاش استفاده می‌کردند و عده‌ی فراوانی را بازداشت می‌کردند. آن شب نویسنده‌ای به نام واتسلاو هاول دستگیر شد. در سال ۱۹۶۸، وقتی تانک‌های شوروی به خیابان‌های پراگ حمله کردند، هاول در لیبِرِچ، شهر کوچکی بیرون از پایتخت، بود. پیش از آن که حکومت بتواند شبکه‌ی رادیویی لیبرچ را تعطیل کند، هاول با ایراد چند سخنرانی همشهریانش را به مقاومت صلح‌آمیز فراخواند و البته از آن‌ها خواست تا برای دفاع از خود آماده باشند. هاول همشهریانش را تشویق کرد که به آرمان‌های لیبرال بهار پراگ وفادار بمانند و ایستادگی کنند. بنابراین، وقتی تظاهرات سال ۱۹۸۹ شروع شد او دگراندیشی نامدار بود که به رهبر ائتلاف جنبش‌های اپوزیسیون، «گردهمایی مدنی»، تبدیل شده بود.


اما وقتی روزنامه‌ی دولتیِ روده پراووکوشید تا هاولِ زندانی را نماد جنبش آزادی‌خواهیِ ظاهراً شکست‌خورده جلوه دهد، نتیجه‌ی عکس داد. در ۲۸ نوامبر، پس از اعتراضات و اعتصابات پیوسته‌ی کارگران، کمونیست‌ها اعلام کردند که از قدرت کنار خواهند رفت، و مجلس هم تک‌حزبی بودن را از قانون اساسی کشور حذف کرد.


در دسامبر، «گردهمایی مدنی» هاول را به عنوان نامزد ریاست جمهوری موقتی معرفی کرد. دو ماه بعد، در فوریه‌ی ۱۹۹۰، در نطقی در جلسه‌ی مشترک مجلس نمایندگان و سنای آمریکا، هاول گفت که حتی نامزدی خود را باور نمی‌کرده است ــ اما در هنگام ایراد این سخنرانی او رئیس جمهور چکسلواکی بود.


در سال ۱۹۹۰، نخستین انتخابات آزاد کشور برگزار شد. هاول کرسی ریاست جمهوری را تا زمان «طلاق مخملی» ــ تجزیه‌ی کشور به جمهوری‌های چک و اسلواک در سال ۱۹۹۲ ــ حفظ کرد. او از سال ۱۹۹۳ تا سال ۲۰۰۳ رئیس جمهور جمهوری چک بود.

پس از انقلاب


هر چند ممکن است که احیای اقتدارگرایی در اروپای شرقی محال به نظر برسد اما افراط‌گرایی همچنان وجود دارد. امسال در مراسم یادبود سقوط دیوار برلین، آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان، نسبت به بی‌خیالی هشدار داد. او گفت: «ارزش‌های زیربناییِ اروپا ــ‌ آزادی، دموکراسی، برابری، قانون‌مداری، حقوق بشر ــ به هیچ وجه بدیهی نیست و دائماً باید آن‌ها را تقویت و محافظت کرد.»


چک‌ها و اسلواک‌ها دوباره به خیابان‌ها سرازیر شده‌اند ــ‌ حالا خطر نه کمونیسم بلکه پوپولیسم دست‌راستی است. پارسال، پس از قتل روزنامه‌نگاری به نام یان کوچیاک تظاهرات گسترده‌ای در اسلواکی برپا شد. در ژوئن، حدود ۲۰۰ هزار شهروند جمهوری چک به خیابان‌ها ریختند و خواهان استعفای آندری بابیچ، نخست وزیر کشور، شدند. یکی از علل به قدرت رسیدن بابیچ این بود که وعده داد که فساد را از بین خواهد برد اما حالا خودش به سوءاستفاده از بودجه‌های اتحادیه‌ی اروپا متهم شده است. در بهار امسال، پلیس چک بابیچ را به کلاهبرداری متهم کرد اما متحدان او در دولت این اتهامات را رد کردند. به گزارش روزنامه‌ی نیویورک تایمز، بابیچ به رسانه‌ها حمله کرد و گفت «هیچ‌کس نباید دروغ‌های آن‌ها را باور کند» و وعده داد که «دوباره عظمت» را به جمهوری چک باز خواهد گرداند.


قرار است که ۱۶ نوامبر صدها هزار نفر دوباره در اعتراض به بابیچ تظاهرات کنند. گروه دانشجویی «میلیون‌ها لحظه برای دموکراسی» که سازمان‌دهی این تظاهرات را بر عهده دارد، این تاریخ را برای ادای احترام به آغاز انقلاب مخملیِ 30 سال قبل انتخاب کرده است. یکی از اعضای این گروه می‌گوید که بدون انقلاب مخملی «ما حتی فرصت نداشتیم که بکوشیم اوضاع را عوض کنیم.»

برگردان: عرفان ثابتی


اندی کاپسا روزنامه‌نگار آزاد مقیم نیویورک است. مقالات او در نشریاتی نظیر گاردین، آتلانتیک، نِیشِن و تایم منتشر شده است. در سال ۲۰۱۲ جایزه‌ی «انجمن روزنامه‌نگاران حرفه‌ای» به او اهدا شد. آن‌چه خواندید برگردان این نوشته‌ی او با عنوان اصلیِ زیر است:


Andy Kopsa, ‘Czechoslovakia’s Velvet Revolution Started 30 Years Ago-But It Was Decades in the Making’, Time, 16 November 2019.


***********

***********




دانشجویان تظاهرکننده رودررو با پلیس صدشورش چکسلواکی در ۱۹ نوامبر ۱۹۸۹

انقلاب صلح‌آمیز مخملی

وحید وحدت حق

سی سال پیش، «انقلاب مخملی» موجب شکست تاریخی دیکتاتوری کمونیستی شد و امروز جمهوری چک یکی از اعضای اتحادیۀ اروپاست. این انقلاب صلح‌آمیز بود، زیرا حاکمان وقت به اشتباهات خود پی بردند و توانستند به معترضان حق بدهند و خط سیاسی خود را کاملاً عوض کنند.


انقلاب مخملی در نوامبر و دسامبر ۱۹۸۹ به وقوع پیوست و پیش‌زمینه‌هایی تاریخی داشت که قبلاً بارها با شکست مواجه شده بود.


در ۲۱ آگوست ۱۹۶۸، نیروهای ارتش شوروی، بلغارستان، مجارستان، لهستان و آلمان شرقی جنبش رفرم - کمونیستی را در چکسلواکی که به نام بهار پراگ شهرت تاریخی یافته بود، سرکوب کردند.


هدف رهبران شوروی این بود که به جهان نشان دهند به هیچ وجه حاضر نیستند هیچ نوع گرایش «انحرافی» از خط رسمی حزب کمونیست شوروی را تحمل کنند. با وجود این، طولی نکشید که این حزب به زباله‌دان تاریخ انتقال یافت.


پایان کمونیسم در چکسلواکی نتیجۀ مذاکرات پی در پی گروه کوچکی از مخالفان و دگراندیشان با نمایندگان رژیم و از سوی دیگر اعتراضات مستمر روزانۀ مردمی در خیابان‌ها بود تا این‌که امید به رفرم منجر به سرنگونی رژیم دیکتاتوری شد.


در مراحل ابتدایی، ائتلاف‌های مخالفان زود منحل می‌شد، هم در منطقۀ چک و هم در منطقۀ سلواکی. این دو منطقه سپس، در پایان سال ۱۹۹۲، تبدیل به دو کشور جدا از هم شد. در حقیقت اتحاد کشور چکسلواکی قربانی تاریخچۀ رهایی از رژیم کمونیستی شد.


پیش‌زمینه‌های تاریخی


در لهستان، جنبش کارگری از سال ۱۹۸۰ برای گرفتن آزادی‌های بیشتر شروع به فعالیت کرد تا این‌که در ژوئن ۱۹۸۹ انتخابات نسبتاً آزاد برگزار شد. در سوی دیگر، مجارستان راه را برای شهروندان آلمانی که می‌خواستند به اتریش فرار کنند، از ۱۱ سپتامبر ۱۹۸۹ باز کرد، که خود مانند زلزله‌ای سیاسی سلطه شوروی را تضعیف کرد. در آلمان شرقی، از ۱۷ نوامبر همان سال دیوار برلین فرو ریخت.


بعد از فروپاشی دیوار برلین، انقلاب رومانی شروع می‌شود. معترضان در خیابان‌ها خواهان پایان حکومت نیکلای چائوشسکو می‌شوند. نیروهای امنیتی رومانی به راهپیمایانِ آزادی‌طلب تیراندازی کردند و بیش از هزار نفر در مبارزات خیابانی به قتل رسیدند، تا آن‌که رهبری ارتش از معترضان دفاع کرد و با آن‌ها هماهنگ شد. نهایتاً، در ۲۵ دسامبر ۱۹۸۹، چائوشسکو در یک دادگاه نمایشی نظامی محکوم و با همسرش، ایستاده، تیرباران شد.

می‌توان گفت تمام کشورهایی که در سال ۱۹۶۸ بهار پراگ را سرکوب کرده بودند، قبل از چکسلواکی متزلزل شدند. با این حال، هیچ‌کس نمی‌توانست دقیقاً پیش‌بینی کند که آیا امکان پیروزی صلح‌آمیز انقلاب مخملی در چکسلواکی واقعاً وجود داشت.

دانشجویان در پراگ تصویرهایی از سرکوب اعتراضات خون‌آلود دانشجویان چینی را در پکن، در ژوئن ۱۹۸۹، را به خاطر می‌آوردند که چگونه با خشونتی غیر قابل تصور سرکوب شده بود.

با أخره اعتراضات توده‌ای در چکسلواکی، مانند رومانی و چین، به صورت خشونت‌آمیز و خونین سرکوب نشد. در پراگ هم رژیم ارتش و ۸۵ هزار شبه‌نظامی را بسیج کرده بود. تانک‌های روسی هم مانند ۱۹۶۸ آمادۀ حمله بودند، ولی وارد عمل نشدند.


انقلاب صلح‌آمیز مخملی

انقلاب مخملی یک هفته بعد از فروپاشی دیوار برلین آغاز شد. در نوامبر ۱۹۸۹، دگراندیشان در شهر پراگ در کلاب‌های گوناگون طبق معمول مشغول کنکاش و رایزنی بودند تا در ۱۷ نوامبر، پلیس اعتراضات صلح‌آمیز دانشجویان را سرکوب کرد.

در آن روزهای نوامبر ۱۹۸۹، هزاران دانشجو و پروفسور دانشگاه‌های گوناگون مصمم بودند که به مناسبت سرکوب جنبش دانشجویی توسط نازی‌ها در سال ۱۹۳۹ که منجر به دستگیری هزار دانشجو شده بود، به اعتراض برخیزند.

این بار در سال ۱۹۸۹ دانشجویان هم به مناسبت خاطره تاریخی جنبش دانشجویی و همچنین برای گرفتن آزادی در خیابان‌های مرکزی پراگ جمع شده بودند. پلیس رژیم کمونیستی که کلاه‌های ایمنی سفید بر سر داشتند، صد‌ها نفر را با ضربۀ باتوم زدند و ده‌ها نفر را سخت زخمی کردند، ولی دیگر نمی‌شد جلوی موج جنبش آزادی‌طلب دانشجویی را گرفت.

انقراض کمونیسم در چکسلواکی به‌سرعت پیش می‌رفت و شش هفته بعد از شروع جنبش دانشجویی در نوامبر ۱۹۸۹، جنبش دموکراسی و آزادی‌خواه کشور چکسلواکی را کاملاً تغییر داده بود.

میشائل زیمونس، روزنامه‌نگار انگلیسی، در ۱۸ نوامبر ۱۹۸۹ در گزارش خود برای گواردیان می‌نویسد که ۵۰ هزار نفر خواهان پایان حکومت کمونیستی شده‌اند. معترضان خواهان «گفت‌وگو»، آزادی و پایان حکومت حزب کمونیستی بودند.

او سی سال پیش در مقالۀ خود نوشت که آقای جان فویتیک، یکی از اعضای حزب کمونیست چکسلواکی، به مقامات روسی در مسکو می‌گوید که اطمینان دارد می‌تواند با مردم کشورش وارد گفت‌وگو شود. به این صورت، مقامات روسی قبول کردند که دخالت فوری نکنند. فویتیک هم تأکید می‌کند که مخالف گفت‌وگو با افردای خواهد بود که به قول خودش تخریب اجتماع را دنبال می‌کردند، و منظورش زیر سؤال بردن سلطه استالینیسم شوروی بود. البته او این آگاهی تاریخی را داشت که همه درها باز بود و همه‌چیز ممکن بود که اتفاق بیفتد.

زیمونس در ۲۱ نوامبر ۱۹۸۹ گزارش می‌دهد که ۲۰۰ هزار دانشجو و کارگر و شهروند در خیابان‌ها علیه رژیم دست به اعتراض زده بودند. اعتراضات هر روز رادیکال‌تر می‌شد و شوروی فلج سیاسی شده بود. معترضان دیگر شعار اعتصاب عمومی و انتخابات آزاد می‌دادند، رهبران حزب حاکم کمونیست را قاتل می‌نامیدند و مفهوم مذاکره دیگر پایان حکومت تلقی می‌شد.

بنا به گزارش‌های آن زمانِ زیمونس، جنبش اعتراضی به رهبری واتسلاو هاول در اواخر نوامبر ۱۹۸۹ دیگر خواهان برکناری اعضای ادارۀ سیاسی حزب شده بود. این به این معنی بود که شعارهای دانشجویی و مردمی هر روز رادیکال‌تر می‌شد.

زیمونس در گاردین در نوامبر ۱۹۸۹ می‌نویسد که کارگران زغال‌سنگ به هاول گزارش داده‌اند که وارد اعتصاب شده‌اند. در ۲۵ نوامبر زیمونس گزارش می‌دهد که بخشی از سربازان دیگر با معترضان همراه شده بودند.


چرخش سیاست‌های دولتی: شناخت رهبران و فشار مردمی

زیمونس در گزارش خود در ۲۹ نوامبر می‌نویسد که دولت خواست معترضان را قبول کرده و حاضر به پایان دولت یک‌حزبی شده است. این دیگر زنگ ناقوس پایان حکومت کمونیستی در چکسلواکی بود.

الکساندر دوبچک، یکی از رهبران سابق حزب کمونیست، حاضر می‌شود با مخالفان حکومت کمونیستی همکاری کند. در ۲۰ دسامبر ۱۹۸۹، واتسلاو هاول در انتخابات ریاست جمهوری به عنوان نمایندۀ شهروندان انتخاب می‌شود، و بعد از این انتخابات برگرداندن ساعت تاریخ دیگر غیرممکن می‌گردد.

البته روند تاریخ انقلاب نسبتاً صلح‌آمیز مخملی فقط در چکسلواکی امکان‌پذیر شده بود زیرا به مرور زمان حاکمان وقت دست از ادعای حکوتی خود کشیدند و از روند تاریخ در کشور‌های مجاور کمونیستی درس عبرت گرفتند.

رهبران حزب کمونیست چکسلواکی می‌بایست اعتراف می‌کردند که دیگر نمی‌توانند از سیاست‌های شوروی پیروی کنند. این شناختی تاریخی بود که البته بدون فشار از «پایین» شاید هیچ‌وقت میسر نمی‌شد.


سی سال بعد

امروز جمهوری چک عضو ناتو است. رالف گبل، تاریخ‌نویس آلمانی، می‌نویسد که روند اقتصادی جمهوری چک امروز نسبتاً مثبت است و بیکاری تقریباً وجود ندارد.

ولی، بعد از مرگ هاول، کشور در بحران جدیدی قرار گرفته است. رشوه‌خواری و فساد اقتصادی باعث اعتراضات جدید و بحران‌های سیاسی شده است. مردم این کشور احساس ناامنی می‌کنند و نگران از دست رفتن ارزش‌های اجتماعی خود هستند. انقلاب مخملی فراموش نشده است، ولی آزادیِ صرف، هنوز کیفیت زندگی را برای بخش بزرگی از مردم فراهم نکرده است.


هزاران تظاهرکننده در میدان واتلاوسکه پراگ در انتظار سخنرانی واتسلاو هاول در ۱۰ دسامبر ۱۹۸۹


No comments:

Post a Comment