Thursday, October 09, 2025

خشم خمینی از رضا شاه

 

سخنان خمینی درباره رضا شاه

 لکن به شما آقایان عرض بکنم تبلیغات سیصد ساله است که اسلام را، مسلمین و اسلام را از هم جدا کرده. تبلیغاتِ قریبِ سیصد ساله است که روحانیین را با شما جدا کرده. روحانیین [را] در زمان رضاشاه پهلوی سوار اتومبیلشان نمی‌کردند. مرحوم آقا شیخ عباس تهرانی - رحمة الله - گفت من اراک می‌خواستم سوار اتومبیل بشوم، شوفر گفت که ما دو طایفه را سوار نمی‌کنیم: یکی آخوند را یکی فاحشه را. زمان رضاشاه ما این جور بودیم. زمان این هم که شما دارید می‌بینید. اینها تبلیغاتی است از خارج برای اینکه شما را از روحانیتتان جدا کنند و از اسلام جدا کنند، آن وقت تمام منافع شما را ببرند، یکی نباشد بگوید نه.

صحیفه خمینی » جلد 4 » صفحه 329



 اول هدفی که رضاخان در نظر گرفت، کوبیدن روحانیت بود به اسم این که می‌خواهم اصلاح بکنم. تمام کارهایشان از اول تا اخر به اسم اصلاح و به اسم ترقی دادن کشور بود

(تاریخ معاصر، ص125)



چقدر علما را اسیر کرده 

و چقدر علما را هتک حرمت کردند 

و چقدر عمامه ها را از سر اهل علم بر داشتند



خمینی

 وقتی که جای پایش محکم شد، هدف اول و آن چیزی که باید در رأس برنامه‌ای بود که برای او تنظیم کرده بودند، تضعیف این قشر. برنامه این بود که این قشر در بین ملّت، حیثیت خودش را از دست بدهد تا این که بتواند آن کارهایی که می‌خواهند انجام بدهند. روزنامه‌نویس‌های آن وقت و قلمداران آن وقت، مجّهز شدند و همه به ضد روحانیت مشغول کار شدند 

(تاریخ معاصر، 106)



خمینی

خطای دیگر آنها بدبین کردن توده جوان به روحانیت بود که دولت با تمام قوا کوشش در آن می‌کرد که به واسطه آن تفکیک قوه روحیه و مادیه از یکدیگر گردید و زیان‌های کمرشکن به کشور وارد شد از دست دادن این قوه معنوی و مادی، کار مملکت را عقب انداخت و تا این دو قوه را بر نگردانیم، به همین حال هستیم. 

(تاریخ معاصر، 110)


بعضی از محترمین معممین که نمی‌خواهم اسمش را ببرم، بردند در کلانتری و همانجا با چاقو عبا و قبایش را بریدند به شکل این که کت و شلوار باید باشد و رهایش کردند



امام از قول آنان نقل می‌کند که می‌ گفتند

اینها – یعنی روحانیت – با وعده بهشت و با وعده این طو رچیزها مردم را آرام می‌کنند، لالایی می‌گویند برای مردم، مردم را بیهوش می‌کنند 

و قدرتمندها مردم را می‌چاپند

اسلام کهنه شده است، دیگر حال وقت عصر نوینی است، جالا عصر تجدد است، حالا عصر موشک است، در عصر موشک دیگر اسلام نباید مطرح بشود

 (تاریخ معاصر، 118).



امام به تفکر ایرانی گری و باستانگرایی دوره رضاخان نیز که آن هم ساخته روشنفکران و متجددین بوده، توجه داشته است. در این زمینه نیز یک رخداد سخت امام را تحت تأثیر قرار داده و آن مجلسی بوده که در آن برای حمله اسلام به ایران و ضررهای آن، روشنفکران گریه کرده‌اند

یک مجلسی درست کردند در همان زمان آن شخص_ شاید در اواخر زمان او _ که در آن مجلس نمایش غلبه اسلام بر ایران بود که لشکر عرب آمد و غلبه کرد و... ایران را گرفت و آن وقت عربستان هم جزء اینجا بود. آنجا دستمالها را درآوردند به گریه، گریه این که اسلام آمد و ایران را اسلامیش کرد، گریه کردند در یک مجلس عمومی... برای این بود که مردم را از اسلام همچنین بترسانند که اسلام آمد

 و به کلی اوضاع را به هم زد

(تاریخ معاصر، 119، 138)



اساس این بود که اسلام را از بین ببرند، تاریخ اسلام را به اسم این که ما خودمان یک کذایی هستیم، تاریخ اسلام را می‌خواست از بین ببرد، موفق نشد... همه چیز را اینها می‌خواستند از بین ببرند، اسلام را ضعیفش کنند و مردم را از آنهایی که کار برای اسلام می‌کردند یا کارشناس اسلام بودند جدا کنند، به اسم این که اینها مرتجع هستند. 

(تاریخ معاصر، 121)



No comments:

Post a Comment