Saturday, January 18, 2014

اسلام در ایران چگونه آغاز شد



این حقایق تاریخی میگویند که اسلام در حمام هایی از خون مردم بی گناه و ستمدیده پای در ایران گذاشت و مردم ایران در برابر این اشغالگران مقاومت جانانه کردند و تا پای جان جنگیدند .
نمونه ها آنقدر زیاد است که کمتر شک و شبهه ای در باره  این حقایق تاریخی باقی می ماند چند نمونه از این جنایات را بخوانیم .
******

کشتار بیشمار و تاراج گیری باندازه ای بود که تنها سیصد هزار زن و دختر به بند کشیده شدند. شست هزار تن از آنان به همراه نهصد بار شتری زر و سیم بابت خمس به دارالخلافه فرستاده شدند و در بازارهای برده فروشی اسلامی به فروش رسیدند ؛ با زنان در بند به نوبت همخوابه شدند و فرزندان پدر ناشناخته ی بسیار بر جای نهادند .

                                دو قرن سکوت عبدالحسین زرین کوب


******

درحمله ی اعراب به گرگان؛ مردم با سپاهیان اسلام به سختی جنگیدند؛ بطوریکه سردار عرب ( سعید بن عاص ) از وحشت؛ نماز خوف خواند . پس از مدتها پایداری و مقاومت؛ سرانجام مردم گرگان امان خواستند و سعید ابن عاص به آنان « امان » داد و سوگند خورد « یک تن از مردم شهر را نخواهد کشت » مردم گرگان تسلیم شدند؛ اما سعید ابن عاص همه ی مردم را بقتل رسانید؛ بجز یک تن؛ و در توجیه پیمان شکنی خود گفت: « من قسم خورده بودم که یک تن از مردم شهر را نکشم! .. تعداد سپاهیان عرب در حمله به گرگان هشتاد هزار تن بود .


(کتاب تاریخ طبری جلد پنجم صفحه ۲۱۱۶ – کتاب تاریخ کامل؛ جلد سوم ؛ صفحه ۱۷۸)

 ******

 پس از فتح» استخر» (سالهای 28-30 هجری) مردم آنجا سر به شورش برداشتند و حاکمعرب آنجا را کشتند. اعراب مسلمان مجبور شدند برای بار دوم» استخر» را محاصره کنند.مقاومت و پایداری ایرانیان آنچنان بود که فاتح «استخر» (عبدالله بن عامر) را سخت نگران و خشمگین کرد بطوریکه سوگند خورد که چندان بکشد از مردم » استخر» که خون براند. پس خون همگان مباح گردانید و چندان کشتند خون نمی رفت تا آب گرم به خون ریختندپس برفت و عده کشته شدگان که نام بردار بودند «چهل هزار کشته » بودند بیرون از مجهولان .

(کتاب فارسنامه ابن بلخی صفحه 135– کتاب تاریخ کامل؛ جلد سوم صفحه 163)
 
 ******

در کتاب عقدالفرید چاپ قاهره-جلد ۲ صفحه ۵ -سخنی از خسرو پرویز نقل شده که می گوید: اعراب را نه در کار دین هیچ خصلت نیکو یافتم و نه در کار دنیا. آنها را نه صاحب عزم و تدبیر دیدم و نه اهل قوت و قدرت. آنگاه گواه فرومایگی وستی همت آنها همین بس که آنها با جانوران گزنده و مرغان آواره در جای ومقام برابرند .فرزندان خود را از راه بینوایی و نیازمندی می کشند و یکدیگر را بر اثر گرسنگی و درماندگی می خورند.از خوردنیها و پوشیدنیها و لذتها و کامروانیهای این جهان یکسره بی بهره اند .
  ******
  
درشوشتر؛مردم وقتی از تهاجم قریب الوقوع اعراب با خبر شدند ؛ خارهای سه پهلوی آهنین بسیار ساختند و در صحرا پاشیدند. چون قشون اسلام به آن حوالی رسیدند ؛ خارها به دست و پای ایشان بنشست ؛ و مدتی در آنجا توقف کردند. پس از تصرف شوشتر ؛ لشکر اعراب در شهر به قتل و غارت پرداختند و آنانی را که از پذیرفتن اسلام خود داری کرده بودند گردن زدند .

                 (کتاب الفتوح صفحه ۲۲۳ –کتاب تذکره شوشتر؛ صفحه۱۶ )

******

درحمله اعراب به ری مردم شهر پایداری و مقاومت بسیار کردند ؛ بطوریکه مغیره (سردار عرب ) در این جنگ چشمش را از دست داد . مردم جنگیدند و پایمردیکردند… و چندان از آنها کشته شدند که کشتگان را با نی شماره کردند وغنیمتی که خدا از ری نصیب مسلمانان کرد همانند غنائم مدائن بود .  


                           کتاب تاریخ طبری؛ جلد پنجم صفحه ۱۹۷۵

******

درحمله به نیشابور؛ مردم امان خواستند که موافقت شد؛ اما مسلمانان چون از اهل شهر کینه داشتند؛ به قتل و غارت مردم پرداختند؛ بطوریکه « آنروز از وقت صبح تا نماز شام می کشتند و غارت می کردند .

                               (کتاب الفتوح؛ صفحه 282)


******



در حمله به الیس؛ جنگی سخت بین سپاهیان عرب و ایران در کنار رودی که بسبب همین جنگ بعد ها به « رود خون » معروف گردید در گرفت. در برابر مقاومت و پایداری سرسختانه ی ایرانیان؛ خالد ابن ولید نذر کرد که اگر بر ایرانیان پیروز گردید « چندان از آنها بکشم که خون هاشان را در رودشان روان کنم » و چون پارسیان مغلوب شدند؛ بدستور خالد « گروه گروه از آنها را که به اسارت گرفته بودند؛ می آوردند و در رود گردن می زدند » مغیره گوید که « بر رود؛ آسیاب ها بود و سه روز پیاپی با آب خون آلود؛ قوت سپاه را که هیجده هزار کس یا بیشتر بودند؛ آرد کردند ... کشتگان ( پارسیان ) در الیس هفتاد هزار تن بود.( کتاب تاریخ طبری؛ جلد چهارم؛ 

                صفحه ۱۴۹۱- کتاب تاریخ ده هزار ساله ایران؛ جلد دوم برگ 123)  

 ******

 
در حمله به سیستان؛ مردم مقاومت بسیار و اعراب مسلمان خشونت بسیار کردند بطوریکه ربیع ابن زیاد ( سردار عرب ) برای ارعاب مردم و کاستن از شور مقاومت آنان دستور داد تا صدری بساختند از آن کشتگان ( یعنی اجساد کشته شدگان جنگ را روی هم انباشتند ) و هم از آن کشتگان  تکیه گاهها ساختند؛ و ربیع ابن زیاد بر شد و بر آن نشست و قرار شد
که هر سال از سیستان هزار هزار ( یک میلیون ) درهم به امیر المومنین دهند با هزار غلام بچه و کنیز . 


           ( کتاب تاریخ سیستان صفحه۳۷، ۸۰  - کتاب تاریخ کامل جلد1 صفحه ۳۰۷

******



درحمله اعراب به ری مردم شهر پایداری و مقاومت بسیار کردند ؛ بطوریکه مغیره (سردار عرب ) در این جنگ چشمش را از دست داد . مردم جنگیدند و پایمردیکردند… و چندان از آنها کشته شدند که کشتگان را با نی شماره کردند وغنیمتی که خدا از ری نصیب مسلمانان کرد همانند غنائم مدائن بود . 
 ( کتاب تاریخ طبری؛ جلد پنجم صفحه ۱۹۷۵

لشگرایران که گویند 400 هزار نفر بودند در انجا بودند و به شکیبایی و پایداری سوگند یادکرده بودند و اعراب مسلمان از لشگرایران آنقدر کشتند که خدا داند و از اموال و غنیمت ها چندان نصیب اعراب مسلمان گردید که در هیچ کتابی اندازه آن ذکر نشده است 


                                آفرینش و تاریخ .جلد . 5. صفحه 192



در چالوس رویان؛ عبدالله ابن حازم مامور خلیفه ی اسلام به بهانه (دادرسی ) ورسیدگی به شکایات مردم؛ دستور داد تا آنان را در مکان های متعددی جمع کردند و سپس مردم را یک یک به حضور طلبیدند و مخفیانه گردن زدند بطوریکه در پایان آنروز هیچ کس زنده نماند … وچالوس را آنچنان خراب کردند که تا سالها آباد نشد و املاک مردم را بزور می بردند .

            (کتاب تاریخ طبرستان صفحه ۱۸۳ – کتاب تاریخ رویان؛ صفحه ۶۹ )


بلاذری, ربيع ابن خيثم زاهد معروف مينگارد که امام علی بن ابی طالب او را با 4000 تن از مسلمانان به قزوين به جنگ ديلمان فرستاد