هاوکینگ در بهشت
نخستین سالگرد مرگ هاوکینگ ــ در یادبود نابغه فیزیک
بخش هایی از گفت و گوی تلوزیونی لاری کینگ برنامه ساز پر آوازه شبکه سی ان ان با پروفسور استیون هاوکینگ ..
لاری کینگ: امشب به سراغ مردی باهوش ، شگفت آور و نیرویی باور نکردنی میرویم. ما به خود می بالیم از اینکه امشب میزبان پروفسور استیون هاوکینگ هستیم.
لاری کینگ: بزرگترین دستاورد شما چه بوده است
هاوکینگ: شادمانم از اینکه دانشمان را از انفجار بزرگ و سیاه چاله ها، از آغاز و انجام زمان گسترش داده ام. کمابیش گفته ام که بر سیاه چاله ها نور تابانده ام، اما شاید این کنایه درستی نباشد.
لاری کینگ: آیا از کودکی دانشی ذاتی داشتید یا آن را آموختید؟ آیا بچه باهوشی بودید؟
هاوکینگ: همه کودکان پرسش هایی می کنند. چیزها چگونه کار می کنند و چرا چنین هستند؟ اما همچنانکه بزرگتر می شوند، به آنها می گویند این پرسش ها احمقانه است یا اینکه پاسخی ندارند. من کودکی هستم که هرگز بزرگ نشده ام و همچنان میپرسم چگونه و چرا. گاهی هم پاسخی پیدا می کنم.
لاری کینگ:آیا خود را آموزگار، پژوهشگر، دانشمند یا همه این چیز ها می دانید؟
هاوکینگ : من خود را یک دانشمند پژوهشگر می دانم . به دانشجویان کارشناسی آموزش نمی دهم اما استاد راهنمای کموبیش سی دانشجوی دکتری بوده ام .
لاری کینگ: آیا راهنما و مربی داشته اید؟
هاوکینگ: چند استاد خوب داشته ام و چندتا هم نچندان خوب. اما هیچیک راهنما و مربی من نبوده اند. نزدیک ترینشان راجر پنروز است که کارش، انفجار بزرگ و سیاه چاله ها را به من شناساند. اما او بیشتر همکار و یاورم بود تا راهنما و مربی.
لاری کینگ : چرا این رشته را برگزیدید؟
هاوکینگ:من در دامان پدری بزرگ شدم که دانشمند و پژوهشگر در زمینه پزشکی سرزمین های گرم بود و من می پنداشتم که طبیعتا باید یک دانشمند پژوهشگر شوم . اما زیست شناسی را بسیار ناروشن و مبهم دیدم پس به سراغ فیزیک رفتم ، بررسی قانون هایی که برگیتی فرمان می رانند،زیرا بنیادی ترین دانش ها بود.
لاری_کینگ : شما از این که باهوش ترین کس روی زمین خوانده می شوید چه احساسی دارید؟ با آن موافقید ؟
هاوکینگ : این ها تبلیغات رسانه ای است . روزنامه ها از این فهرست های خنده آور بزرگ ترین مردان فلان و بهمان سر هم می کنند . تازگی ها من دومین هوشمند بریتانیا نام گرفتم و نخستین کس ریچارد برنسون (دارنده یک شرکت هواپیمایی) بود...
لاری_کینگ: ای ال اس- ALS- بیماری کشنده ای است که لوگریگ، قهرمان افسانه ای بیسبال را از پا درآورد و درمانی ندارد. پروفسور هاوکینگ به این بیماری دچار است؟
هاوکینگ: بله من به ای ال اس دچار هستم. در این بیماری اعصاب حرکتی می میرند، اما اعصاب حسی برجای می مانند. گفته می شود بر هوشیاری اثری ندارد، اما شاید این بیماری آنچنان در من پیشرفت کرده که اثر آن را درک نمی کنم. این بیماری با ژن های معیوب پیوند دارد، ولی تصادفی پدیدار می شود و علت آن دانسته نیست.
لاری_کینگ : تاثیر بیماری بر کار شما چیست ؟
هاوکینگ : اگر هر پیشه دیگری به جز این داشتم این بیماری کارش را می ساخت . اما فیزیک نظری همه اش در ذهن است پس من توانستم کارم را دنبال کنم .روشن است دشواری های عملی هست مانند خواندن کتاب ها ومقاله ها ولی راه هایی برای برون رفت از این دشواری ها پیدا کردم . اینک که همه چیز در رایانه است کارها خیلی آسان تر شده است.مقالات فیزیک را از اینترنت پیدا می کنم و به مقالات کاغذی نیازی ندارم.
لاری کینگ : آبا بیماری به گونه ای به شما کمک نکرده ؟
هاوکینگ : نمی شود گفت معلولیت و ناتوانی به من کمک کرده است ، اما به من امکان داده بدون اینکه ناچار باشم درس بدهم یا در کمیته های خسته کننده حاضر شوم ،روی پژوهش متمرکز شوم...
لاری_کینگ: چه چاره ای اندیشیده اید برای روزی که به ناگزیر از برقراری ارتباط با دیگران باز خواهید ماند؟
هاوکینگ: همه ما به ناگزیر روزی با مرگ روبرو خواهیم شد. تا روزی که زنده ام بی گمان یک جوری ارتباط برقرار می کنم.
لاری کینگ :هنگامی که هاوکینگ می گوید ارتباط برقرار خواهد کرد باید باور کنید . در سال 1985 ذات الریه بیش و کم او را خفه کرد. پزشگان گلویش را سوراخ کردند و لوله ای در نایش گذاشتند تا بتواند نفس بکشد. او زندگی را بازیافت اما صدایش را از دست داد اما او باز هم سخن می گوید.
هاوکینگ : چندی تنها با ابروانم ارتباط برقرار میکردم. خوشبختانه دستانم توانایی فشار دادن و رهاکردن سریع یک تک کلید را دارد. اینگونه با حرکت یک کرسر، یک برنامه رایانه ای را کنترل می کنم و واژه ها را از فهرستی روی نمایشگر بر می گزینم. واژه های برگزیده در پایین نمایشگر گرد می آیند و به یک پردازنده صدا داده می شود. با این برنامه کامپیوتری من بین ده تا پانزده واژه در دقیقه را فراهم می کنم که سخن گفتن برای یک فرد عادی 120 تا 180 واژه در دقیقه است.
(در این قسمت گویا لاری کینگ پرسش دیگری مطرح میکند،مثلا بزرگترین چهره ی علمی معاصر کیست،که در متن کتاب جهان در پوست گردو آنرا نیافتم)
بی گمان بزرگ ترین چهره علمی این سدهآلبرت_اینشتین است. او اندیشه های ما را در مورد فضا و زمان دگرگون کرد . فضا و زمان دیگر تنها زمینه ای که در آن رویداد ها رخ دهند نبود ، بلکه با ماده و انرژی جهان دچار خمیدگی می شوند . ما هنوز داریم روی پیامد های نسبیت عام کار می کنیم . پس از اینشتین ، هایزنبرگ ،اروین شرودینگر و پل دیراک می باشند که نظریه کوانتومی را بر پا کردند که تصویر واقعیت را برای ما دگرگون کرد . روزی که دریابیم چگونه این دو نظری را به هم بیامیزیم ، خواهیم دانست که جهان چگونه آغاز شد ، چگونه تکامل می یابد و چگونه پایان خواهد یافت .
لاری کینگ : آیا هرگز خواسته اید چیزی به جز یک دانشمند پژوهشگر بشوید؟
هاوکینگ : پیش از آن که بیمار شوم شغل های دیگری را در نظر داشتم که از جمله آن رهبر سیاسی شدن هم بود.
لاری کینگ : شما پیش تر گفته بودید که نظریه ریسمانی بخت 50-50 داردکه تا پایان سده بیستم ثابت شود . چه شد؟
هاوکینگ : در سال 1980 گفتم که به گمانم بخت 50-50 هست که بتوانیم در بیست سال آینده یک نظریه یکپارچه کامل پیدا کنیم . نظریه ریسمانی یک وجه از این نظریه یکپارچه است . اگرچه از آن زمان تا کنون پیشرفت های زیادی کرده ایم هنوز به یک نظریه یکپارچه دست نیافته ایم . با این همه من هنوز گمان می کنم بخت 50-50 است.
لاری کینگ : به یک جوان باهوش و با اندیشه باز که می خواهد زندگیش را آغاز کند ، چه رایزنی می کنید؟ آیا دانش و پژوهش را به او توصیه می کنید ؟ اگر می بایستی همه چیز را دوباره از نوآغاز می کردید آیا همان چیزی را که برگزیده اید برمی گزیدید؟
هاوکینگ : به گمان من دانش و پژوهش از پول در آوردن خشنود کننده تر است . اما اگر می بایست اکنون شروع می کردم ، شاید به جای کیهان شناسی زیست شناسی مولکولی را برمی گزیدم . شاید قانون های بنیادی را که بر جهان فرمان می رانند پیدا کنم ، اما پیچیدگی سامانه های زیست شناسی ممکن هرگز پایان نمی یابد.
لاری_کینگ : برجسته ترین کشفیات هزاره دوم کدام است ؟
هاوکینگ : اختراع چاپ نقطه عطفی در زندگی نژاد بشر بود. هم اکنون اینترنت جای چاپ را گرفته است.
لاری کینگ: بزرگترین چالش پیش رو که باید بر آن پیروز شویم کدام است ؟
هاوکینگ: به گمان من بزرگترن چالشی که با آن روبرو هستیم از غریزه های تجاوز طلب و خوی دراز دستی بشر برمی خیزد.در روزگار غار نشینی اینها برتری هایی به ما دادند که انگیزه بقا و ماندگاری ما شد و با انتخاب طبیعی داروینی، در ژن های ما رمزگذاری گردید. اما با جنگ افزارهای هسته ای، این غریزه ها و خوی درازدستی ما را به نابودی تهدید می کند. ما فرصت زیادی نداریم که به امید آن بنشینیم که تکامل داروینی این خو را از ما بستاند. ما باید از مهندسی ژنتیک بهره بگیریم.
لاری کینگ: چه چیز به شما نیروی پیشروی می بخشد؟ همه ما از شرایط دشوار زندگی شما آگاهیم و می بینیم که چه خوب با آن کنار آمده اید. چه چیزی در درونتان می جوشد و شما را به ادامه راهتان وادار می کند.
هاوکینگ: کنجکاوی . من می خواهم پاسخ ها را بدانم. من از زندگی لذت می برم. تا آنجا که بتوانم راهم را ادامه خواهم داد. از شما می پرسم آیا کار دیگری می شود کرد؟
لاری کینگ : و سر انجام البته شادی نسبی است .آیا شما شادید
هاوکینگ : آری
لاری کینگ : پروفسور، سپاسگزارم
پ.ن:این مصاحبه در دسامبر ۱۹۹۹ انجام شده
منبع - کتاب جهان در پوست گردو ترجمه محمد رضا محجوب
No comments:
Post a Comment