Saturday, May 16, 2020

برگی از جنایات جمهوری اسلامی - پیمان سبحانی



پیمان سبحانی
او متولد ۱۳۵۰ در سیستان و بلوچستان بود
در تاریخ ٨ اردیبهشت ۱۳۶۵ در سراوان، سیستان و بلوچستان به قتل رسید
پیمان سبحانی در یک خانوادۀ بهائی متولد شد. در مورد کودکی او اطلاع زیادی در دست نیست، جز اینکه خانواده‌اش به نیت ترویج آئین بهایی، ۲۵ سال در سیستان و بلوچستان ساکن بودند و مغازۀ کوچکی را اداره می‌کردند.

در روز ٨ اردیبهشت ۱۳۶۵، مردی برای خرید پشم قالی به مغازۀ آن‌ها می‌آید و از پدر او، روح‌الامین تقاضا می‌کند باهم اجناس را به محلی در نزدیکی مغازه ببرند. پیمان نیز برای کمک به همراه آنان، با وانت به طرف محل حرکت می‌کند. در میان راه، مشتری از روح‌الامین می‌خواهد که دو دوست دیگرش را که در کنار جاده بودند سوار کند. به محض توقف، دو مرد که هر دو مسلح بودند، کلید وانت را از روح‌الامین می‌گیرند، و پدر و پسر را دست و چشم بسته به منطقه‌ای بیابانی می‌برند، بعد مرد چهارمی نیز می‌رسد. مردان مسلح پیمان را در فاصله‌ای نگاه می‌دارند، پدرش را سخت می‌زنند و از لبۀ کوه به پائین پرتاب می‌کنند. ١٨ ساعت بعد، روح‌الامین را رانندۀ کامیونی پیدا می‌کند و به بیمارستان می‌برد. دو روز بعد، پلیس جسد پیمان را در بیابان پیدا می‌کند، که دست و پایش بستۀ و بدنش به شدت کوبیده و بریده بود. پیمان در زمان مرگ ۱۵ سال داشت.

 دوستی عزیز که این شهید مجید و خانواده اش را می شناخت در مورد او نوشت:
من او را خوب می شناسم . نوجوانی ۱۴ ساله اهل سراوان . پدر او را از کوه در مقابل چشمانش پرت کردند و چون حاضر نشد که تبری نماید و قاتلین را نیز شناسائی کرده بود او را کشتند و جسدش را در گونی گذاشته از کوه پرت کردند و بعد از سه روز بخانواده که در جستجوی گمشده خود بودند اطلاع دادند که فرزندشان پیدا شده و ظهر او را بخانه می آورند و تحویل می دهند . خانواده همه فامیل را برای شرکت در این جشن و سرور دعوت کردند . احبای سراوان با گل و شیرینی بخانه آمده و منتظر بودند که ماشین ژاندارمری جسد بو گرفته او را که در گونی بود جلو خانه انداخت و رفت . مادر بیهوش شد و چون حامله بود نمی توانستند باو دارو بدهند آنقدر سیلی بصورت او زده بودند و آب بروی او ریخته بودند تا بهوش آمده و دوباره فریادی می کشد و بیهوش می شود . ایکاش آنان که این ستمها را روا داشتند بخود آیند و از پروردگار و خانواده او طلب بخشش کنند . خداوند همه را هدایت کند . این است معنی تعصب که حضرت بهاء الله آنرا منع کرده اند زیرا سبب جهل مرکب است

No comments:

Post a Comment