Sunday, May 01, 2011

جنگ شعیب ابن صالح و سید خراسانی



این غیبت صغرای شعیب ابن صالح هم  حتی آدمهای با بصیرتی چون سید خراسانی  با آن همه معجزات و قوه های ماورالطبیعی  را دچار دو دلی و تذبذب کرد ه است . خبرها در این ده روز آنقدر ضد و نقیض و خر تو خر بود که سگ صاحبش را نمی شناخت . در مجلس نظام ولایی یعنی همان طویله حیوانات خانگی بلبشویی عجیب براه افتاده بود و وفاداران به سید خراسانی چنگ و دندان به شعیب ابن صالح نشان دادند و نعره در انداختند که هر چیز در این حکومت مقدس خدایی امکان پذیر و قابل عفو و گذشت میباشد اما تیغ و تیغ کشی به  جمال مبارک رهبری هرگز .

بنظر میرسد که مموتی آب را در همانجایی ریخت که میسوزد یعنی مقعد ولی امر مسلمین جهان ، و در این بابت بهتر است بگویم که استفاده از انواع پمادهای ضد سوزش مفید فایده ای نکرد ه است ، و بقول خود مقام معظم : « این آب نبود که مموتی ریخت بلکه از اسید هم سوزنده تر بود » و باعث پریشانی حواس و خاطراتش گشته است بحدی که  استغفرالله  باعث شد که آن امام همام یکبار با پای راست به بیت الخلا که عواقب شدید اخروی دارد  برود و بعد از آن عمامه اش را در همانجا جا نهد .
خلاصه جریان به شکل آش شله قلمکار گشته است و معلوم نیست که این گماشته نوکر بادنجان است یا نایب امام زمان . متخصصان احادیث و روایات هم با این تفسیر هم رای و هم عقیده اند و گفته اند هرگز به خیال جن هم نمی رسیده است که ایشان پا در کفش مقام معظم بنمایند و خاکریزیش را نشانه روند و جنگ عورت و عورت کشی راه بیندازند . جنگی که پیشدرآمد جنگ جهانی چهارم خواهد گشت . آیا این تخم جن نمی داند که با این عمل موجب به تاخیر انداختن ظهور آقا میشود و عمود خیمه نظام را دچار زلزله میکنند ،  آنهم در زمانی که سونامی انقلاب منطقه را در بر گرفته است .
 آهای مراجع تقلید او با سرپیچی از ولی نعمت تان در و پنجره آب و نان شما را هم گل میگیرد . شما که در برابر زیر گرفتن جوانان بیگناه این مرز و بوم در زیر خودروهای نظام و غیرنظامی و متلاشی شدن مغزشان بوسیله گلوله های آتشین در کوچه و خیابانها زیب دهانتان را بسته بودید . شما که از دیدن یک تار موی زنان  فریاد و فغانتان گوش آسمان را کر میکند ولی در برابر کشتارهای مهیب و شنیع خفقان میگیرید . به خدا ما در بن بست انفجار افتاده ایم . چالش ها را مالش دهید مالش . فتوا در دهید که آفتابه بر گردن او نهاده و سوار بر شانه های ستبرجنتی او را در شهرها بگردانیم . 
                                                                  ***
هم اکنون خبر رسیده است که مموتی رفته بود گل بچیند و با پیامی در جهت کسب مشروعیت آنهم  در باره خلیج فارس  مظهر برادری ایرانیان سکوت دو هفته ای خود را شکسته است و از سویی هواداران او  با شعار « شمشیر مولا  و اتخاذ تصمیمات دشمن شکن » صلای جنگ  سر داده اند . این پیام  شعیب ابن صالح چیزی جز آغاز یک انشقاق و آب ریختن دوباره در آنجای ولایت یعنی مرکز ثقل باسن او نیست ، آبی سوزان که آه و ناله سید خراسانی را در اندرونی در آورده است و نعره پماد ، پماد ضد سوزش او گوش فلک را کر کرده است  . بهر حال جنگ عورت و عورت کشی از خط سرخ عبور کرده است و به مرحل خطرناکی رسیده است .


No comments:

Post a Comment