چند هفته ای است که در پهنه ی ادبیات و هنر مشرق زمین غرق شده ام . از فرصت استفاده کرده و به آموختن زبان فارسی پرداخته ام . آنچه تا کنون مانع شده است تا به آموختن زبان عربی بپردازم ، از یک سو نفرت ذاتی من به زبانهای سامی است و از وسوی دیگر وسعت غیر قابل توصیف این زبان دشوار با حدود چهل هزار ریشه که در دو تا سه هزار سال شکل گرفته .
بر عکس ، زبان فارسی زبانی است بسیار آسان و راحت . اگر الفبای عربی نبود که همیشه پنج ، شش حرف تقریبا یک صدا تلفظ می شوند و اعراب نیز روی کلمه ها گذاشته نمی شود که دشواری هایی در خواندن و نوشتن به وجود می آورد . با این حال اگر پیپر توانست در دو ماه این زبان را بهتر از من یاد بگیرد اذهان می کنم که او در زمینه فرا گیری زبان از من به مراتب بهتر است
برای وایتلینگ بسیار متاسفم که فارسی نمی داند زیرا اگر آشنایی داشت می توانست آن زبان جهانی که در آرزو داشته را بیابد
به عقیده من فارسی تنها زبانی است که در آن مفعول بی واسطه و با واسطه وجود ندارد . در ضمن حافظ پیر خراباتی را به زبان اصلی خواندن لذتی دارد که مپرس .
1 - بنظر میرسد که انگلس کمی هم خالی بندی در باره اشعار حافظ کرده است . در عرض چند هفته یاد گرفتن زبان فارسی و بعد خواندن و درک اشعار حافظ به دروغ بیشتر شبیه است تا واقعیت .
No comments:
Post a Comment