تا فکر شما که در غل و زنجیر است - آزادی دست و پایتان تزویر است - برخیز و غبار روح خود را بتکان - اندیشه نو شدن همان تغییر است - مهدی یعقوبی (هیچ)
Tuesday, February 18, 2025
برتراند راسل اگر خدا وجود می داشت
در چنین جهان متناقض خدایی نمیتوان پیدا کرد؛ بلکه شیطانی متلونالمزاج با یک هیئت ابلیسی میتواند چنین جهانی را بیافریند.
اگر خدا وجود میداشت، من فکر میکنم که بعید است او آنقدر لوس و بیهوده باشد که از اینکه افرادی در وجود داشتن او شک کنند آزرده شود
باید از خدا پرسید چرا دلایل وجودش را اینقدر ضعیف آفریدهاست؟»
برتراند راسل
Tuesday, February 11, 2025
نصیحة الملوک ظلم برفت و قاعده زشت ازو بماند
پادشاهانی که مشفق درویشاند نگهبان ملک و دولت خویشند بحکم آنکه عدل و احسان و انصاف خداوندان مملکت موجب امن و استقامت رعیت است
و عمارت و زراعت بیش اتفاق افتد. پس نام نیکو و راحت و امن و ارزانی غله و دیگر متاع باقصای عالم برود و بازرگانان و مسافران رغبت نمایند و قماش و غله و دیگر متاعها بیارند، و ملک و مملکت آبادان شود و خزاین معمور و لشکریان و حواشی فراخ دست، نعمت دنیا حاصل و بثواب عقبی واصل، و اگر طریق ظلم رود برخلاف این
ظالم برفت و قاعدهٔ زشت ازو بماند عادل برفت و نام نکو یادگار کرد
کتاب نصیحة الملوک
Saturday, February 08, 2025
حس می کنم که بی تو مهدی یعقوبی(هیچ)
حس میکنم که بی تو آتش جهان نبودست
سوسوی یک ستاره درکهکشان نبودست
آتش اگر که بود ست پروانه ای نبودست
حتی اگرکه بودست عشقی به جان نبودست
تولستوی سرچشمه همه عیبهای آدمی دو چیز است
سرچشمه همه عیبهای آدمی دو چیز است
یکی بیکاری
و دیگری اعتقاد به خرافات
و دو فضیلت نیز بیشتر وجود ندارد
یکی کار
و دیگری خرد
لئو تولستوی
روستایی گاو در آخور بِبَست شیر گاوش خورد و برجایش نشست
روستایی گاو در آخور بِبَست
شیر گاوش خورد و برجایش نشست
روستایی شد در آخور سوی گاو
گاو را میجست شب، آن کنجکاو
Tuesday, February 04, 2025
عاشقانه ها 16 مهدی یعقوبی هیج
گفته بودم که نرو
تو که رفتی اما
گفته بودم که بمان
تو نماندی اما
التماست کردم بر درگاه
بس کن از راه که برگرد و بیا
عکس هایی در مسیر دوچرخه سواری
دیروز هوا زیر صفر درجه بود اما آفتابی،
من هم عاشق دوچرخه سواری و گشت و گذار در طبیعتم.
آبها یخ زده اند
میلان کوندرا نخستین گام برای از میان بر داشت یک ملت
نخستین گام برای از میان برداشتن یک ملت پاک کردن حافظه آن است. باید کتابهایش را، فرهنگش را، تاریخش را از بین برد. بعد باید کسی را داشت که کتابهای تازهای بنویسد، فرهنگ تازهای جعل کند و بسازد. تاریخ تازهای اختراع کند
میلان کوندرا