Thursday, June 09, 2011

بد حجابم بدحجابم بی حجاب - شعر از مهدی یعقوبی



من زن ایرانی ام جوشیده از شعر و شراب
خم نخواهد شد سرم هرگز به قانون حجاب
پایه ی اسلام تان  را  ای  امام  جمعه ها
می کنم با تار مویی من خراب اندر خراب
گور بابای شما بر جد و آبای شما
از جهنم تا بهشت و وحشت و رنج و عذاب
ننگ و نفرت بادتان ای کرکسان ، شادی کشان
زن به چشمان شما شد برده ای در رختخواب
روی لب الله و اکبر سنگسارم کرده اید
تا گلو در خاک ها ای قاتلان آفتاب
روسری را در خیابان قعر آتش افکنم
گیسوان را میدهم شادی کنان در پیچ و تاب
میروم در ساحل دریا کمی عریان شوم
پیکر زیبای خود را تا زنم رقصان بر آب
لب بگیرم از لب معشوق خود درکوچه ها
شیخکان را افکنم با بوسه ها در اضطراب
تو چه دانی آیت الله پشمکی از شور و حال
کشک خود را زیر ماتحتت سر منبر بساب
من زنم زن مذهبم تنها جهان آزادی است
می گشایم بال و پر در آسمانها چون عقاب
آن سبو بشکست و آن پیمانه ها بر خاک ریخت
مردسالاری شده در گور ای عالیجناب
من زن ایرانی ام جوشیده از شعر و شراب
خم نخواهد شد سرم هرگز به قانون حجاب