Sunday, January 13, 2013

مادر - داستان تازه ای از مهدی یعقوبی



سرمای استخوانسوز زمستانی از راه رسیده بود و برف همه جا را سفیدپوش کرده بود .  بادی سرد و بی رمق از ناپیداها میوزید و شاخه های لخت و عریان درختان را قلقلک میداد . در آسمان گله های ابر سیاه جولان میدادند و فانوس قدیمی در روی رواق خانه بر فراز سایه های لرزان خویش پت پت میکرد .

 
          ادامه مطلب