علی مطهری از حمله فالانژهای حکومتی جان سالم بدر برد . خودش میگوید که این بار بیش از 100 موتور سوار که از قبل برنامه ریزی داشتند و مجهز به گاز فلفل و آجر و سنگ و ... به قصد کشت بسویش هجوم بردند و اگر شانس نیاورده بود که از مهلکه بگریزد و در کلانتری پناه بگیرد معلوم نبود که زنده بماند .
علی مطهری ادامه داد که مقامات دولتی استان هم طرف این لباس شخصی ها را گرفتند و در جهت حل بحران کمکی جدی نکردند .
این رژیم بارها و بارها گفته بود که حتی به نیروهای خودی که با جهت گیری های سیاسی و خطوط رهبر جمهوری اسلامی اختلاف نظر داشته باشند شوخی ندارد و آنها را به شدیدترین صورت خفه خواهد کرد ، اگر هم تا به حال آقایان موسوی و کروبی که بارها عناصر کلیدی رژیم اعلام کردند حکمشان حداقل اعدام است کشته نشدند برای این است که به دلیل شرایط بحرانی داخلی و فشارهای بین المللی قادر به اجرای این حکم نیستند وگرنه شک نکنید که در اولین فرصت اعدامشان میکردند . چرا که حفظ نظام اوجب واجبات است و بقول خودشان از جان امام زمان بیشتر ارزش دارد .
این رژیم بارها و بارها گفته بود که حتی به نیروهای خودی که با جهت گیری های سیاسی و خطوط رهبر جمهوری اسلامی اختلاف نظر داشته باشند شوخی ندارد و آنها را به شدیدترین صورت خفه خواهد کرد ، اگر هم تا به حال آقایان موسوی و کروبی که بارها عناصر کلیدی رژیم اعلام کردند حکمشان حداقل اعدام است کشته نشدند برای این است که به دلیل شرایط بحرانی داخلی و فشارهای بین المللی قادر به اجرای این حکم نیستند وگرنه شک نکنید که در اولین فرصت اعدامشان میکردند . چرا که حفظ نظام اوجب واجبات است و بقول خودشان از جان امام زمان بیشتر ارزش دارد .
روزنامه اعتماد : علي مطهري كه روز سهشنبه براي يك سخنراني به شيراز رفته بود نهايتا با چشم زخمي و كت و شلوار قرضي كه برايش دست و پا كردند، به تهران بازگشت، بيآنكه سخنرانياش انجام شود. همين هم اما هزاران حرف نگفته داشت كه البته ديگر اظهرمنالشمس شده است. ١٠٠ موتورسوار با خيال راحت و با آجر و گاز فلفل، مراسم استقبالي «خشن» را براي ورود مطهري به شيراز ترتيب دادند؛ مراسمي كه تا پاسي از شب هم ادامه يافت. نمايش حملهكنندگان حتي پردهاي چندساعته از محاصره كلانتري كه مطهري و همراهانش به آن پناه برده بودند را نيز در دل خود داشت. اما همه اينها يك طرف و روايت خود مطهري از واكنش مقامات دولتي استان فارس يك طرف. مقاماتي كه مطهري در گفتوگو با «اعتماد» تاكيد ميكند نه تنها براي حل بحران كاري نكردند كه حتي حرف حملهكنندگان را به شكل ديگري تكرار ميكردند؛ اينكه سخنراني اين نماينده مجلس منتفي شود و او شيراز را ترك كند.
شما روز سهشنبه چند ساعت در يك كلانتري بوديد آيا اقدام موثري براي مقابله با حملهاي كه به شما انجام شد، صورت گرفت ؟
روز سهشنبه كلانتري نيروي انتظامي را چند ساعت در محاصره درآوردند و هيچ كس واكنشي نشان نداد. واقعا در جريان اتفاق روز سهشنبه كساني كه به من حمله كردند به قصد كشتن آمده بودند و من حداقل اينگونه برداشت ميكردم. چون برخورد بسيار خشن بود و من تا به حال چنين اتفاقي را نديده بودم كه با آجر و سنگ و هرچه دستشان بود، به ما حمله كردند. ابايي هم از استفاده از آن نداشتند و كافي بود شانس نميآوردم و در آن صورت اتفاق ديگري ميافتاد. آنها تمام تلاششان را ميكردند تا بيشترين آسيب را به ما وارد كنند. مسوولان دولتي هم متاسفانه خيلي ضعيف عمل كردند. ابعاد حمله خيلي بزرگ بود.
خودتان فكر ميكرديد با چنين موقعيتي در شيراز مواجه شويد؟
نه. به هر حال من مهمان آن شهر بوديم و يك مراسم عادي بود كه قرار بود سخنراني كنم. هيچ چيزي از قبل وجود نداشت كه بدانم آنجا اين اتفاقات ميافتد.
خودتان خبر داشتيد كه در شيراز عليه اين مراسم و حضور شما جوسازي شده است؟
نه. قرار اين مراسم از چند هفته قبل گذاشته شده بود و اين هفته چون مجلس تعطيل بود، من تصميم گرفتم كه به اين سفر بروم. قبل از آن هم برگزاركنندگان مراسم مجوزهاي آن را برايم فاكس كردند. به هر حال مراسم مجوز داشت و حداقل من هيچ خبري نداشتم كه آنجا احتمالا چنين جوي وجود دارد و با چنين برخوردي مواجه ميشوم.
به لحاظ ابعاد حادثه ميگوييد كه از قبل فكرش را نميكرديد؟ چون قبلا هم در مواقعي برخي ديگر از مراسم سخنراني شما با مشكل مواجه شده بود.
اينبار كاملا متفاوت بود. من واقعا فكر ميكنم كه قصد داشتند به من صدمه جاني و جسمي بزنند. قبلا از اين اتفاقات در برخي مراسم، و آن هم در حد شعار در سالن، هم براي من و هم براي خيليهاي ديگر افتاده بود. اما اينبار تعداد بسيار زيادي موتورسوار بودند كه براي صدمه زدن از آجر گرفته تا گاز فلفل، همهچيز داشتند. اگر شانس با ما نبود واقعا من را ميكشتند و معلوم بود با كسي شوخي ندارند. با تمام توان به ما حمله كرده بودند، ما به سختي از اين مهلكه گريختيم و به كلانتري پناه برديم. ماشيني كه من با آن ميرفتم صدمه زيادي ديد.
آن تاكسي كه ربطي به شما نداشت؟
نه. تاكسي فرودگاه بود و اصلا ربطي به من نداشت. اما شب عيد اتومبيل آن بنده خدا هم بهشدت آسيب ديد. با آن حجم از آجر و سنگي كه به سوي ما پرتاب شد، خيلي شانس آوردم كه زنده ماندم.
بعد از اين واقعه و عليالخصوص بازگشت به تهران آيا پيگيري هم انجام دادهايد؟ يا اينكه خبري داريد كه آيا پيگيري توسط ديگران انجام شده باشد؟
در همان شيراز و وقتي كه اين اتفاق افتاد تماسهايي گرفتم اما به جايي نرسيد. يعني كسي كاري نكرد. به هر حال در حدي كه لازم باشد اين موضوع را پيگيري ميكنم.
با مقامات استان در آنجا تماس گرفتيد يا مقامات كشوري؟ چون به هر حال انتقادات هم به استانداري فارس و هم به وزارت كشور در اين خصوص زياد است.
با مقامات استانداري در آنجا تماس گرفتم و موضوع را منتقل كردم. اما آنها به جاي اينكه به دنبال عادي كردن شرايط و جمع كردن اين قائله باشند، بيشتر پيگيري ميكردند كه مراسم سخنراني لغو شود و بر اين موضوع اصرار داشتند. من نديدم تلاشي براي متفرق كردن حملهكنندگان و حفظ امنيت من صورت بگيرد. موتورسوارها خيلي راحت تقريبا هر كاري ميخواستند ميكردند و مزاحمي نداشتند.
خودتان رايزني ميكرديد يا كساني كه برنامه را ترتيب داده بودند؟
من خودم تماس گرفته بودم و تلاش ميكردم كه اين موضوع جمع شود. اما متاسفانه آنجا هيچكس براي حرف من نه به عنوان يك شهروند، بلكه به عنوان يك نماينده مجلس ارزشي قايل نشد. يعني حتي من احساس كردم كه نگران اين موضوع هم نشدهاند. برخورد مقامات بيش از هر چيزي باعث تاسفم شد و ناراحتم كرد.
با چه مقامي تماس گرفتيد؟
فكر ميكنم معاون سياسي و امنيتي استانداري بود كه من با ايشان تماس گرفتم. اما در مقابل اصرار ايشان و استانداري بر لغو مراسم و بازگشت بنده به تهران بود. يعني اصل درخواستشان با درخواست حملهكنندگان يكي بود. منتها موتورسوارها با اسپري فلفل و فحش ناموسي و گاز فلفل حرف خود را ميزدند و آنها يك طور ديگر. آن حجم از حملهكنندگان كه واقعا تعجبآور بود و مخصوصا اينكه با خيال آسوده هر كار ميخواستند، ميكردند معلوم بود كه هيچ نگراني بابت بازخواست شدن و پيگيري اين موضوع و كارهايي كه ميكنند ندارند. به هر حال براي اين عده نه قانون مهم است و نه اخلاق. اينكه يك عدهاي بتوانند با اين شكل خشن جلوي سخنراني يك نماينده مجلس را كه مصونيت دارد و براي اظهارنظر آزاد است، بگيرند و يك كلانتري را كه بايد پايگاه اقتدار و حفظ امنيت باشد چند ساعت محاصره كنند، اصلا عادي نيست. من فكر ميكنم اينكه اينها اينقدر راحت هر كار ميخواهند، انجام ميدهند حتما به پشتگرمي جايي است.
احتمالا آيا قصدي براي پيگيري جدي اين موضوع در مراجع عالي داريد؟ مثلا اينكه موضوع را در سطح دولت يا وزارت كشور پيگيري كنيد.
به هر حال سعي ميكنم موضوع را تا جايي كه بشود پيگيري كنم. دولت به هر حال در اين مسائل مسوول است و اگر مسووليتپذير باشند نبايد حتي منتظر درخواست من يا كسي بمانند. دولت بايد خودش پيگيري كند. به هر حال الزاما نياز براي درخواست ندارند تا پيگيري شوند. دولت مسوول است و بايد پاسخگو باشد. تامين امنيت مسوول دارد و اگر جايي آشوبي شود، مقام و دستگاه مسوول بايد پاسخگو باشند. نياز ندارد كسي درخواست كند. اما من سعي ميكنم اين موضوع را پيگيري كنم و همان جديت قبل را در اين پيگيري هم داشته باشم. نه اينكه الزاما چون براي من اين اتفاق افتاده است، اصل قضيه و اينكه يك عدهاي بتوانند هر كاري ميخواهند بكنند جاي تاسف دارد و بايد كسي پاسخگوي اين وضع باشد.
همكاران مجلسي خود در استان فارس كه چندنفري هم عضو كميسيون امنيت ملي هستند را در جريان اين واقعه گذاشتهايد؟
آنها خودشان بايد خبر داشته باشند كه چه اتفاقي افتاده است. اما من با كسي تماس نداشتم.
با مقامات عاليه دولتي چطور؟