این قطعه را ایرج میرزا به منظور شرکت در مسابقه ای که مجله ایرانشهر ( چاپ برلین ) در شماره چهارم سال دوم انتشار خود در سال 1302 شمسی مطرح کرده بود سروده است .
در این مجله قطعه ای از زبان آلمانی ترجمه شده و از شاعران ایران خواسته بود که آن را به شعر فارسی در آورند . این قطعه «دل مادر » نام داشت .
در این مسابقه نیز ایرج میرزا از دیگر شاعران بهتر سرود و قطعه « قلب مادر » وی چندان شهرت یافت که در صفحات گرامافون ضبط شد و جزء شاهکارهای ادبی در آمد و هنوز هم در غالب جشن های فرهنگی و تربیتی که در دبیرستانها و دبستانها منعقد می شود ، یکی از مهیج ترین و جالب ترین قسمت های آن این قطعه است که معمولا به صورت دکلاماسیون خوانده میشود .
دیوان کامل ایراج میرزا ، به اهنمام محمد جعفر محجوب ، چاپ اول 1342 صفحه 279 و 280
قلب مادر
داد معشوقه به عاشق پیغام
که کند مادر تو با من جنگ
هر کجا بیندم از دوری کند
چهره پر چین و جبین پر آژنگ
با نگاه غضب آلود زند
بر دل نازک من تیر خدنگ
مادر سنگ دلت تا زنده ست
شهد در کام من و توست شرنگ
نشوم یکدل و یکرنگ تو را
تا نسازی دل او از خون رنگ
گر تو خواهی به وصالم برسی
باید این ساعت بی خوف و درنگ
روی و سینه تنگش بدری
دل برون آری از آن سینه تنگ
گرم و خونین به منش باز آری
تا برد زآینه ی قلبم رنگ
عاشق بی خرد ناهنجار
نه ، بل آن فاسق بی عصمت و ننگ
حرمت مادری از یاد ببرد
خیره از باده و دیوانه زننگ
رفت و مادر را افکند به خاک
سینه بدرید و دل آورد به چنگ
دل مادر به کفش چون نارنگ
از قضا خورد دم در به زمین
واندکی سوده شد او را آرنگ
وان دل گرم که جان داشت هنوز
اوفتاد از کف آن بی فرهنگ
از زمین باز چو برخاست نمود
پی بر داشتن آن آهنگ
دید کز آن دل آغشته به خون
آید آهسته برون این آهنگ :
« آه دست پسرم یافت خراش
آه پای پسرم خورد به سنگ »
No comments:
Post a Comment