Monday, September 30, 2013

در سرزمین من




در سرزمین من
تانکها از روی نعش دیش های ماهواره ای رد میشوند
و خودروها
از سر و روی معترضان

اینجا در خاک پرپر شده
زره پوشها
در چنبر شعارهای مرگ بر آمریکا
به حفاظت چوبه های دار صف کشیده اند

و آدمکشان نقابدار
 پچپچه ها را بو میکشند

در میهنم
عمامه دارها 


با ریش و پشم های عطر آلود
با ماشین های ضد گلوله به سیر و سفر میروند
و زیباترین زنان
برای لقمه ای نان  در خیابانها تن فروشی میکنند

در زیر پای آسمانخراشها
کودکان خیابانی یخ میزنند
و سفره ها همه خالیست

در سرزمین من
زن مرادف برده جنسی ست
پیچیده در کیسه زباله ای تاریک
این را هزاران بار 

شیخکان مفتخوار
با زبانی بیگانه 

و از لب و دندانهایی چرکین و عفونت بار
تکرار کرده اند

موسیقی اینجا
لهو و لعب است
و زوزه های شلاقها
به پیکر محکومین
بهترین ترانه ها
و تار و کمانچه و گیتار به آتش کشیده میشوند

در سرزمین من
دشمن در آن سوی مرزها نیست
یا فراسوی دریاها
دشمن اینجا مردم در زنجیرند
آنانکه بر تخت های شکنجه
آزادی را فریاد میکشند
و آنکه بر منبرها
از حسین بن علی میگوید
در اعماق زندانهای مخوف
تیر خلاص میزند
و با شعار یا زهرا تجاوز

در سرزمین من

«  مهدی یعقوبی »