«محکوم به مرگی یک ساعت پیش از مرگ میگوید یا میاندیشد که اگر مجبور میشد بر فراز بلندی یا صخره ای زندگی کند که آنقدر باریک باشد که فقط دو پایش در آن جا بگیرد و در اطرافش پرتگاهها، اقیانوس و سیاهی ابدی، تنهایی ابدی و توفان ابدی باشد و به این وضع ناگزیر باشد در آن یک ضرع فضا تمام عمر هزار سال، برای ابد بایستد؛ باز هم ترجیح میداد زنده بماند تا اینکه فوراً بمیردفقط زیستن، زیستن و زیستن هر طور که باشد،اما زنده ماندن و زیستن. عجب حقیقتی خداوندا.چه حقیقتی چه پست است انساناما کسی که او را به این سبب پست میخواند خودش پست است
No comments:
Post a Comment