Sunday, December 08, 2024

غلامحسین ساعدی من به هیچ صورت نمی خواستم کشور را ترک کنم

 


من به هیچ صورت نمی خواستم کشور خود را ترک کنم ولی رژیم توتالیتر جمهوری اسلامی که همه احزاب و گروه‌های سیاسی و فرهنگی را به شدت سرکوب می کرد، به دنبال من هم بود. ابتدا با تهدیدهای تلفنی شروع شد
مجبور شدم از خانه فرار کنم و مدت یک سال در یک اتاق زیر شیروانی زندگی نیمه مخفی داشتم
مأموران رژیم در به در دنبال من بودند. ابتدا پدرم را احضار کردند و گفتند به نفع اوست که خودش را معرفی کند، و به برادرم که جراح است، مدام تلفن می‌کردند و از من می‌پرسیدند. یکی از دوستان نزدیک مرا که بیشتر عمرش را به خاطر مبارزه با رژیم شاه در زندان گذرانده بود، دستگیر و بعد اعدام کردند و یک شب به اتاق زیر شیروانی من ریختند ولی زن همسایه قبلاً مرا خبر کرد و من از پشت بام فرار کردم
با تغییر قیافه و لباس به مخفیگاهی رفتم شش هفت ماهی در مخفیگاه بودم
در تاریکی مطلق زندگی می کردم
اغلب در تاریکی می نوشتم. بیش از هزار صفحه داستانهای کوتاه نوشتم. در این میان برادرم را دستگیر کردند و مدام پدرم را تهدید می کردند که جای مرا پیدا کند، و آخر سر دوستان ترتیب فرار مرا دادند و من با چشم گریان و خشم فراوان و هزاران کلک از راه‌ کوه‌ها و دره‌ها از مرز گذشتم و به پاکستان رسیدم و با اقدامات سازمان ملل و کمک چند حقوقدان فرانسوی ویزای فرانسه گرفتم و به پاریس آمدم

*****
 سخنرانی در سالروز مرگ صادق هدایت بر مزار او که به دعوت کانون نویسندگان ایران در تبعید برگزار شده بود. به نقل از الفبا، شماره ۲، بهار ۱۳۶۲

No comments:

Post a Comment