این پخته که سفله خام تعبیر کند
نامش غم دین نهاده تکفیر کند
صد مرحله زین گفته از آن گوینده
عذران تو بود که تقصیر کند
یغمای جَندَقی
اوقاتی که یغما به سِمَت منشیگری علی محمد خان نظام الدُله در شهر کاشان می زیسته ، امام جمعه کاشان یغما را تکفیر می کند . حاج ملا احمد نراقی به حمایت یغما برخاسته او را تبرئه نماید و این غزل معروف یغما اشاره به همین مطلب است :
بهار اَر باده در ساغر نمی کردم چه می کردم؟
ز ساغر گر دماغی تر نمی کردم چه می کردم؟
هوا تر، می به ساغر، من ملول از فکر هشیاری
اگر اندیشهی دیگر نمی کردم چه می کردم؟
عرض دیدم بجز می هر چه زآن بوی نشاط آید
قناعت گر به این جوهر نمی کردم چه می کردم؟
مرا گویند در خم خرقه صوفی فرو کردی
به زهد آلوده بود آن،گر نمی کردم چه می کردم؟
به اشک ار کیفر گیتی نمی دادم چه می کردم؟
به آه ار چاره ی اختر نمی کردم چه می کردم؟
ز شیخ شهر جان بردم به تزویر مسلمانی
مدارا گر به این کافر نمی کردم چه می کردم؟
گشود آنچ از حرم بایست، از دیر مغان یغما
رخ امَید بر این در نمی کردم چه می کردم؟
همچنین در کتاب کلیات یغمای جندقی چنین آمده است :
در زمانی که امام جمعه کاشان یغما را تکفیر کرد و شریعتمدار حاج ملا احمد نراقی حمایت یغما را نمود ، یغما لباس زهد پوشیده و این غزل را به نظم آورد :
کدام باده ز مینای زهد شد به گلویم
که خون نگشت و ز مژگان فرو نریخت به رویم
ز میر میکده تا کی کنم تحمل خواری
نماند نیروی طاقت مگر ز آهن و رویم
شدم ز میکده گشتم مرید صومعه یغما
بگو ز منبر و مصحف مگو ز جام و سبویم



No comments:
Post a Comment