Thursday, April 04, 2013

وضعیت انفجاری اقتصاد ایران




خشم و تنفر مردم ایران در طول حکومت 34 ساله آخوندها هرگز تا این حد انفجاری نبوده است . گرانی و بیکاری و گرسنگی کارد به استخوان پایینی ها رسانده است و فریادشان را در آورده است ، نرخ تورم رسمی که توسط خود مقامات دولتی ارائه میشود در دو دهه گذشته بی سابقه است .

مرکز آمار ایران نرخ تورم را تا پایان اسفندماه سال ۱۳۹۱ را ۳۱.۵ درصد اعلام کرده است ، در صورتی که آمار واقعی بسا بیشتر از داده های حکومتی است و بنا بر سخنان خودشان با توجه پارامتریهایی از قبیل تحریم های جوامع غربی در حوزه ( بانکداری و کشتیرانی و انرژی و ... ) و مشکلات فروش نفت آن هم ارزان و از طریق قاچاق ، بحران اقتصادی جهانی و ایزولاسیون بین المللی ، موانع در مبادلات بانکی و درآمدهای ارزی ، نرخ تورم از مرز 50 درصد هم گذشته است .

تجربه نشان داده است که این افزایش قیمت ها و تورم وقتی به فاز جدیدی میرسد دیگر به مرحله سابق باز نخواهد گشت و به روند رو به بالا و صعودی خود ادامه خواهد داد .

و صد البته نمونه ها و فاکتورهای فوق بر خلاف دیدگاههای رفرمیستی که بیشتر از طریق  تلویزیون بی بی سی و صدای آمریکا و رویکردها و بنگاههای استعماری دیگر تبلیغ میشود و دلایل را در امواج روانی تحریم ها نحوه مهندسی و ضعف مدیریت و شاخص های کمی و روبناها میجوید ، دیدگاههای منطقی که به ریشه  و به زیربنای مسائل مینگرند علت اصلی این رکود و تداوم آن را در بی کفایتی بنیادی نظام سیاسی و زیر ساخت های اقتصادی اش میدانند و معتقدند که این بحرانهای ادواری در صورت بندی و چارچوب این نظام قابل حل نیست و تنها با فروپاشی  این نظام و استقرار حاکمیت دمکراتیک ،  اقتصاد ویران شده ایران به بستر اصلی خود باز خواهد گشت .

سران این نظام 34 سال شعار و وعده و وعید میدهند و هیچگاه وعده های پوچ و توخالی آنها از قوه به فعل نیامده است ، از اقتصادی که خمینی میگفت مال خر است تا اقتصاد مقاومتی خامنه ای و حماسه اقتصادی اش . این وعده و عیدهای تو خالی و برنامه ریزی های بی دنده و ترمز نه تنها بحرانهای فزاینده را حل نکرد بلکه در فرایند پر پیچ و خم خود قوز بالای قوز شد و مردم را به خاک سیاه نشاند ، بحدی که امروز ایران سرزمین مردمی که برای نان شب خود اعضای بدن خود را می فروشند یا به تن فروشی تن در میدهند لقب گرفته است .

  
وضعیت معیشتی مردم در تقابل با گفته های رئیس جمهور انتصابی است که مکرر در مکرر میگفت که در آینده نزدیک بیکاری از بین خواهد رفت و با دادن یارانه ها دیگر گرسنه ای در ایران باقی نخواهد ماند  ، مثل شعارهای خمینی که وعده خانه و آب و برق مجانی میداد

طبق گزارشات در آغاز روی کار آمدن دولت احمدی نژاد میزان نقدینگی کمتر از 70 هزار میلیارد تومان بوده است که هم اکنون از مرز 500 هزار میلیارد تومان هم گذشته است . این یعنی به خاک سیاه نشاندن پایینی ها ، تبدیل شدن پول مملکت اسلامی به پهن و پشکل ، پودر کردن مال و منال افرادی که حقوق ثابتی دارند و در زیر خط فقر زندگی میکنند .
 
در این شرایط سخن گفتن از پول پر برکت امام زمان « یارانه ها »  از زبان احمدی نژاد یعنی چرت و پرت و چرند و پرند . آنهم در زمان دولتی که از زمان به روی کار آمدن تا پایان سال 1389 بیش از 630 میلیارد دلار درآمد داشته است و اکنون با کوهی از بدهی های میلیاردی به نظام بانکی و بخش های خصوصی  پیامدهای فاجعه باری را در دولت های آینده ببار خواهد آورد .

در این راستا یعنی در توفان بحران های اقتصادی و اختلاسهای نجومی و رانت خواری ها جمهوری اسلامی بجای آنکه از برنامه های بلند پروازانه خود بکاهد و به خواست های مبرم اقتصادی مردمی که در زیر خط فقر دست و پا میزنند جواب دهد به پروژه های خطرناک اتمی که نه تنها به نفع که به زیان جامعه میباشد با سرعت هر چه بیشتری ادامه میدهد آنهم در زمانی که صادرات نفت بیش از 50 درصد کاهش داشته است .

بنیاد کارنگی و فدراسیون دانشوران آمریکا اخیرا در گزارشی که منتشر کرده اند توضیح دادند که در این شرایط بحرانی در ایران این برنامه های اتمی بیش از یکصد میلیارد دلار هزینه داشته و با این همه هزینه های گزاف ایران به برنامه های خطرناک هسته ای خود با شدت و حدت بی نظیری ادامه میدهد .

نشریه اکونومیست اعلام کرد که "شاخص فلاکت" در ایران که از محاسبه ضریب تورم و نرخ بیکاری بدست می آید از ۴۴ % هم گذشته است . این نشریه ادامه داد که نرخ تورم بیش از 100 درصد و نرخ بیکاری بیش از 45 درصد شده است .

مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام نیز در گزارشی که پائیز سال گذشته منتشر شد، اعلام کرد ۸۳ درصد از درآمدهای نفتی دولت در سال‌های گذشته هزینه واردات کالاهای مصرفی شده است. این رویه تا کنون و با سرعت بیشتری هنوز ادامه دارد .
بحران در واحدهای تولیدی مرز سرخ را نیز رد کرده است و هیچ کس آمار دقیقی را به دلیل پیامدهای ناگوار آن ارائه نمی دهد .خبرهای جسته و گریخته حاکی است که تولید داخلی حداقل 50 درصد کاهش داشته است ، و بقولی اصلن تولیدی در ایران آخوند زده وجود ندارد که کاهش داشته باشد همه پروژه ها در راستای این است که تتمه تولید داخلی را نیست و نابود سازند و ایران را بازار کالا های دسته دوم چینی بسازند .


بیخود نیست که عوامل ریز و درشت نظام این روزها از شورش گرسنگان سخن میرانند و به همقطاران خود از این وضعیت انفجاری هشدار میدهند .
خمینی در همان سالهای آغازین این جمهوری ضد ایرانی با شم غریزی خود آن را در یافته بود و به آخوندهای دور و بر خود هشدار داد :


این نمى شود که همان مسائل زمان طاغوت حالا هم اجرا بشود. یک دسته آن بالاها بنشینند مُرفَّه و هرچه بخواهند هرزگى بکنند، یک دسته هم این زاغه نشینهاى تهرانى، که همه‏تان مى بینید… اگر خداى نخواسته جمهورى اسلامى نتواند جبران کند این مسائل اقتصادى را، که اول مرتبه­ی زندگى مردم است، و مردم مأیوس بشوند از جمهورى اسلامى و مأیوس بشوند از اینکه اسلام هم براى آنها بتواند در اینجا کارى انجام بدهد، اگر در این محیط یک انفجار حاصل بشود، دیگر نه من و نه شما و نه هیچ کس، نه روحانیت و نه اسلام، نمى‏تواند جلویش را بگیرد » 

 صحیفه امام، ج‏۱۰، ۳۳۴

او میدانست که اگر به معیشت مردم رسیدگی نشود و اگر وضع اقتصادی مردم به خط سرخ برسد دیگر آنها برای فروپاشی نظام نه خدا را میشناسند و نه نایب رسول خدا و امام زمان ، و این گرسنگی و فقر در مرحله معینی از رشد کمی خود به نقطه کیفی خواهد رسید و پوسته و چارچوب اقتصادی را خواهد شکست و به عرصه سیاست و انقلاب راه خواهد برد .
خنده دار اینجاست که بعضی از آیت الله های مفتخوار در زمانی که قیمت هر دلار از مرز 3600 تومان هم گذشته است  و تاثیر مستقیم بر قیمت کالاهای اساسی مردم گذاشته است  بجای آن که در صدد حل مشکلات و بحرانهای رو به تزاید اقتصادی بر آیند با استناد به احادیث و روایات مانند مکارم شیرازی به مردمی که ماه و سال رنگ گوشت را نمی بینند توصیه میکند که گوشت نخورند چرا که تجربیات نشان داده است که برای بدن مضر است .
یا آیت الله دیگری میگوید که این بلایای اقتصادی نظیر گرانی ، بیکاری و نتیجه بلافصل رواج گناه و بی حجابی و عدم رعایت توصیه های نایب امام زمانشان خامنه ای است

هم اکنون این سیاست های نادرست اقتصادی و بی کفایتی که ذاتی این رژیم به دلیل عقب ماندگی تاریخی است  جان مردم را به لب رسانده است و آنها را به خط قرمز سوق داده است . این نارضایتی ها و این تنش های تسلسلی بی تردید در ابعادی گسترده در نقطه ای شکسته خواهد شد و اقشار تحت ستم را به خیابانها سوق خواهد داد و زمین را در زیر کاخهای بالایی ها که از غارت نفت و خون مرد بر پا شده است به لرزه در خواهد آورد .

بدینجهت بود که پاسدار محمد علی آسودی معاون فرهنگی و تبلیغات نمایندگی ولایت فقیه در سپاه پاسداران اظهار داشت :
که فتنه ای عمیق تر و گسترده تر ازفتنه 88 در پیش داریم و این فتنه در انتخابات 92 قبل از انتخابات است، به شکلی که برخی می گویند اگر این چنین نشود، انتخابات را برگزار نمی کنند و آن را تحریم می کنند

نظایر این جمله ها را بارها و بارها امام جمعه های نظام با زبان بی زبانی و با ترس و لرز تکرار کرده اند .
همین تنش ها و خشم پایینی ها است که این روزها تضاد ها را به راس هرم حاکمیت یعنی بالایی ها پرتاب کرده و باعث تشدید جنگ گرگها شده است و حتی پند و اندرزها و توسری و سیلی زدن خامنه ای نتوانسته است که آنها را مهار و به زنجیر بکشد . چرا که او با همه تبلیغاتی که در باره قداست و معجزه های آشکار و پنهانش میشود قدرت لازم را ندارد که این کاسه و کوزه های شکسته را سر هم بندی کند و بعد از چند صباحی این اختلافات جناحی بار دیگر از اینجا و آنجا با شدت و حدت بیشتری بیرون میزند بخصوص در زمانی که کابوس انتخابات ( انتصابات ) اگر چه از قبل مهندسی شده در پیش است . همان انتخاباتی که در چند ساله گذشته ساختارهای نظام به قول خودشان ولایی را لرزانده است و نزدیک بود که عمود خیمه نظام را بر سر اصول گرایان و اصلاح طلبان حکومتی خراب کند .

این نظام ضد ایرانی چه این جناح و چه جناح دیگرش اگر سر کار بیاید بدلیل ماهیت طبقاتی عقب مانده هرگز قادر نیستد که در کلیت خود به وحدت برسند ، فاکت و نمود اصلی آن هم احمدی نژاد میباشد که با حمایت و دخالت مستقیم خامنه ای برای یکدست کردم نظام روی کار آمد و نه تنها دردی از دردهای بیدرمان رژیم را دوا نکرد بلکه وضعیت جامعه را به نقطه انفجاری رسانده است ، اصلاح طلبان قلابی هم قبل از آن امتحانات خود را پس داده اند بحدی که مردم از آنها بیشتر از اصولگرایان متنفرند .
شمارش معکوس برای سرنگونی شروع شده است ، اعتراضات عمومی و اعتصابات کارگری با همه ممنوعیت ها در حال اوجگیری است . این خشم انفجاری اگر چه دیدنی نیست اما وجود دارد و در اعماق جامعه مانند آتشی زیر خاکستر آماده فوران است .  سرکوب های بیرحمانه نمی تواند مانع از فوران خشم مردم و خیزش توفانی شان در خیابانها بشود . خیزشی که نه برای تغییر مهره های آخوندی و جایگزینی اصلاح طلبان حکومتی ، که برای سرنگونی تام و تمام این رژیم ضد ایرانی و ضد انسانی در راه است .