Friday, September 06, 2024

آلبرت اینشتین من یک شخص عمیقا مذهبی بی اعتقاد به وجود خدا هستم

 


عدهٔ قلیلی از افراد و اجتماعات یافت می‌شوند که یک معنای واقعی از وجود خدا را در ماورای اوهام دریافته‌اند که واقعاً دارای خصایص و مشخصات بسیار عالی و تفکرات عمیق و معقول بوده، و به هیچ وجه قابل قیاس با عقیده عموم نیست.

اما یک عقیده و مذهب ثالث بدون استثناء در بین همه وجود دارد، گر چه با شکل خالص و یک دست، در هیچ‌کدام یافت نمی‌شود. من آن را احساس مذهبیِ آفرینشِ وجود می‌دانم. بسیار مشکل است که این احساس را برای کسی که کاملاً فاقد آن است، توضیح دهم. به خصوص که در اینجا دیگر از آن خدایی که به اشکال مختلف تظاهر می‌کند، بحثی نیست. در این مذهب، فرد کوچکیِ آمال و هدف‌های بشر و عظمت و جلالی که در ماورای امور و پدیده‌ها در طبیعت و افکار تظاهر می‌نماید، حس می‌کند. او وجود خود را یک نوع زندان می‌پندارد، چنان‌که می‌خواهد از قفس تن پرواز کند و تمام هستی را یکباره بعنوان یک حقیقت واحد دریابد. ابتدایِ این مذهب و آثارِ شروع آن، به اوایل شروع تمدن بشری می‌رسد …

نوابغِ اعصار گذشته، به وسیلهٔ این نوع احساس مذهبی که نه به اصول دین کار دارد و نه با خدایی که به تصور آدمیان درآید، مشخص شده‌اند، بطوری که اکنون هیچ کلیسایی وجود ندارد که اصول آموزش آن، متکی بر این عقیده باشد. به این معنی که فقط در بین بدعت گذاران قرون، می‌توان بطور صریح، اشخاصی را یافت که مملو از عالیترین احساساتِ این مذهب بوده و در احوال مختلف، مورد احترامِ معاصرینِ خویش قرار گرفته‌اند، بی دینان و گاهی بعضی مقدسان، مردانی نظیر دموکریتوس، فرانسیس آسی سی و اسپینوزا-که تقریباً همه شبیه یکدیگرند- از این راه گذشته‌اند …

به نظر من، این مهمترین وظیفه هنر و علم است که این حس را برانگیزد و آن را در وجودِ کسانی که صلاحیت دارند، زنده نگاه دارد… از طرف دیگر، من تأیید می‌کنم که این مذهب وجود، یا مذهبِ عالمِ هستی، قویترین و عالیترین محرک تحقیقات و مطالعات علمی بوده است.

کتاب: دنیایی که من می‌بینم

نویسنده: آلبرت اینشتین


No comments:

Post a Comment