چرخه پول رابرت کیوساکی
درست هنگامی که همه مردم شهر در یک بدهکاری به سر میبرند و هر کدام بر منبای اعتبارشان زندگی را گذران میکنند، یک مرد بسیار ثروتمندی وارد شهر میشود. او وارد تنها هتل شهر میشود، اسکناس ۱۰۰ دلاری را روی پیشخوان هتل میگذارد و برای بازدید اتاق هتل و انتخاب آن به طبقه بالا می رود.
صاحب هتل اسکناس ۱۰۰ دلاری را برمیدارد و در این فاصله میرود و بدهی خودش را به قصاب می پردازد.
قصاب اسکناس ۱۰۰ دلاری را برمیدارد و با عجله به مزرعه پرورش خوک میرود و بدهی خود را به مزرعهدار می پردازد
مزرعهدار اسکناس ۱۰۰ دلاری را با شتاب برای پرداخت بدهیاش به تأمینکننده خوراک دام و سوخت میدهد
تأمینکننده سوخت و خوراک دام، برای پرداخت بدهی خود، اسکناس ۱۰۰ دلاری را با شتاب به داروغه شهر، که به او بدهکار بود، میرساند و بدهی خود را میپردازد…
داروغه اسکناس را با شتاب به هتل میآورد و به صاحب هتل میدهد چون هنگامی که دوست خودش را یک شب به هتل آورده بود، اتاق را به اعتبار کرایه کرده بود تا بعداً پولش را بپردازد
حالا هتلدار اسکناس را روی پیشخوان گذاشته است. در این هنگام مرد ثروتمند پس از بازدید اتاقهای هتل برمیگردد و اسکناس ۱۰۰ دلاری خود را برمیدارد و میگوید که از اتاقها خوشش نیامده و شهر را ترک می کند
در این فرایند هیچکس صاحب پول نشده است ولی به هر حال همه شهروندان در این هنگامه بدهی بهم ندارند و همه بدهیهایشان را پرداختهاند و با یک انتظار خوش بینانهای به آینده نگاه می کنند.
No comments:
Post a Comment