Saturday, February 26, 2011

سبزهای زرد



بعضی ها انگار در روی کره ماه زندگی میکنند و فکر میکنند که مملکت امام زمان یعنی ایران اشغال شده مثل کشورهای اروپایی است که گل در دست بگیری و با دایره و دمبک به عنوان راهپیمایی به رقص بپردازی و تازه پلیس های سکسی و خوشگل بلوند و کمر باریک با لبخندهای ژکوندی از شما محافظت کنند و در پایان با لبهای عسلی شان بوسه ای هم به شما بدهند .
 امروز فراخوانی از جمعی از فعالان جنبش سبز دیدم که که از مردم خواستند تا برای گلباران میدان انقلاب تا پاستور در سه شنبه دهم اسفند برای آزادی سید حسین موسوی و شیخ کروبی از حصر خانگی یا  زندانهای مخوف به خیابان بیایند  وبا این حرکت نمادین لرزه !؟ بر اندام اقتدارگریان حاکم بیندازند . آنان مدعی بودند که حرکت در چارچوب موازین قانون اساسی  و مبارزه ! ضد خشونت بهترین روش برای تغییر رفتار رژیم میباشد .  
آنها بعد از هفت دریای خون بین مردم و نظام پلید آخوندی هنوز که هنوز است در جمع شان اجماع بر سر اینکه نظام ولایت فقیه ( خط سرخ نظام ) حذف شود نیست و بسیاری ولایت فقیه را منبع خیر و برکت و نایب امام زمان بر زمین میدانند . در جایی دیگر  مجتبی واحدی مشاور کروبی در پیامی ویدیویی فرمودند : « قرار نیست کاری بکنیم که زندگی روزمره مردم مختل !!؟ شود و هر روز دعوت به تظاهرات کنیم » . 
بنظر میرسد که این عالیجنابان سبزپوش مبارزه را با برنامه ریزی برای  مسافرت به شمال ایران یا ماه عسل عوضی گرفته اند . فکر میکنند که مثلا این گرگهای هار ولایت با پوزه های کف کرده و چهره های دریده آغوش باز کرده اند و منتظر آنها هستند که گل تقدیمشان کنند و چهره های ماه شان را ببوسند .  
اینها آیا خودشان را به کوچه علی چپ میزنند یا ملت را خنگ و احمق حساب کردند . بلاهت و وقاحت تا کجا . آدم وقتی که به تعبیر و تفسیرهایشان گوش فرا میدهد از هر چه اپوزیسیون عقش میگیرد .  
یک نگاهی  همین چند روز گذشته به فحاشی ناموسی ( جنده ، فاحشه ، پدرسگ ، آشغال ، جرت میدهم ) سربازان بدنام امام زمان به دختر رفسنجانی  که از خانواده خودشان است بیندازید تا بفهمید که با چه حیوانات درنده ای روبرو هستید . آنها دارند همدیگر را که گوشت و خون و روحشان یکی است لت و پار میکنند ،  چه رسد به مخالفانی که میخواهند بند بند رژیم منفور جمهوری اسلامی را از هم بگسلند .  آنوقت شما میخواهید زیر پای این اراذل و اوباش گل سرخ و یاس و میخک بریزید تا باتوم به ماتحتان  فرو کنند و بعد از آن با سر افکندگی به تلویزیون بیایید و غلط کردم بگویید .

جنبش های مردمی وقتی که رهبرانشان دستگیر میشوند خود را به آب و آتش میزنند و شما برنامه ریزی میکنید که زندگی کار و بار روزانه شان مختل نشود . رهنمودتان به مردم اینست که  در فاصله های صد متری از هم مبادا که گزمه های ولایت آنها را ببینند یک گل در خیابان بیندازند و فلنگ را ببندند . یا با یک چشم بسته در خیابان قدم بزنند و در کنار گزمه های نظام حدث اکبر و اصغر از خود در دهند و  اسمش را مبارزه بگذارند . 
  شما نبرد در راه آزادی و سرنگونی یکی از مهیب ترین دیکتاتورهای معاصر را با الک دولک بازی  اشتباهی گرفته اید . اگر قرار بود که به فراخوان شما مردم مصر و تونس عمل کنند . قیام دلاورانه آنها تا سال 3000 میلادی هم به ثمر نمی رسید ، چه رسد به خیزش مردم ما که در برابر رژیمی که حتی جانباختگان جنبش را به حساب خود می ریزد و تابوتشان را روی دوش خود میگذارد .
شما نابغه های اهل هپروت ، بروید کشک تان را بسایید  و با این بیانیه ها حس روشنفکری خود را ارضا کنید . چقدر باید مردم در خون بیفتند ، به زندان بروند  ، بر دارها برقصند تا این ستونهای پنجم ولایت منحوس یعنی سبزهای زرد ، عقل نداشته شان سر جای خود بیاید . 
آزموده را هزاران بار آزموده اید و باز هم خطا میکنید . این خطاها به قیمت خون هزاران شیر زن و مرد این سر زمین تمام میشود . مردم هر چقدر سرختر میشوند شما زردتر میشوید . با سرنوشت ملتی بازی نکنید . این نوع مبارزه به درد عمه تان میخورد .

No comments:

Post a Comment