Wednesday, February 19, 2020

بهرام بیضایی - فرهنگ غیرتی



من بدبختیِ زنان و مردانمان را در فرهنگِ غیرتی می بینم.در طولِ سده‌‌ها و هزاره‌ها،زنانِ ما از کوشش برایِ تغییرِ سرنوشتِ خودشان منع شده‌اند،همچنان‌که مردان؛و همه‌ی ما به این نتیجه رسیده‌ایم که باید کسی از گذشته‌ی دور و در قالبِ مقامی از بالا برایِ همه‌ی ما تصمیم بگیرد؛به ما گفته شده که لازم نیست بیندیشیم و همه چیز از پیش برایِ ما فکر شده است.اینن نتیجه گیری،حقِ هر فکری به جز تأیید را از زنان و نیز مردان گرفته است؛و نتیجه‌ی بی‌عقل خواندنِ زنان این شده که مرد/شوهر به جایِ زن فکر می‌کند،یا حتّی به جایِ خودِ او هم قبلا فکر شده است.من با این فرهنگِ غیرتی که ما را از اندیشیدن به سرنوشتمان منع می‌کند و سوقمان می‌دهد به ابزارِ بی‌اراده‌ی اجرایِ اندیشه‌ای دیگر بودن،نمی‌توانم کنار بیایم.همین الان در گوشه و کنارِ این کشور،هستند کسانی که دخترانِ تویِ گهواره را به نامِ کسی می‌کنند یا نذرِ کسی؛بی‌آنکه فکر کنند عواطفِ او و راهِ زندگیِ آینده‌اش متعلّق به خودش است نه آن‌ها؛و حق ندارند اندیشه و احساس و آینده‌ی او را محدود یا مالِ خود کنند. همین روزها،در میانِ برخی قبایلِ جنوبِ ایران، فرهنگِ غیرتی،که سرشار از توهّم درباره‌ی محسّناتِ خودش است،دختران را سر می‌بُرَد،که چرا عواطفشان در مسیری که سنّتِ مردانه‌ی هزاران سالِ پیش تصمیم گرفته،نیست؛و چرا دختر برای دل به کسی بستن از پسر عمویش اجازه نگرفته تا پسر عمو فرصتی برایِ خودباوری پیدا کند و اجازه ندهد.و برایِ این سر بُریدنِ ماقبلِ تاریخی،به رییسی که جایِ همه فکر می‌کند،پول می‌دهند و دستش را می‌بوسند و اجازه می‌گیرند و او هم با آن پول خودش را چاق می‌کند ،و دیگران هم بعدا با پولِ خون تجارت می‌کنند؛و البته همه‌ی آنها که چهار چشم مراقبِ اوضاع‌اند،و به خاطرِ یک تارِ مو،یقه‌ی ما را در خیابان می‌گیرند،جلویِ آن‌ها را نمی‌گیرند. در خانه‌ی من همسری وجود دارد که به اندازه‌ی من حق دارد و من دخترانی دارم که به اندازه‌ی من حق دارند.هیچ کس نمی‌تواند آن‌ها را از تصمیم گیری درباره‌ی سرنوشتشان منع کند و من هم هرگز به خودم چنین اجازه‌ای نمی دهم...
بهرام بیضایی

No comments:

Post a Comment