Sunday, February 16, 2020

ما امت گوسفندیم - مهدی یعقوبی



« خود گوزی و خود خندی »به به چه هنرمندیم / ما امت گوسفندیم
شب تا به سحر بع بع ، در حال غرولندیم /  ما امت گوسفندیم
در گوشه هر منبر بر سر زده می نالیم  / ما کور و کر و لالیم
در قعر کثافت ها پشتک زده خرسندیم / ما امت گوسفندیم
یک عده به آزادی  پیمان شرف بستند / از ظلم و ستم رستند
ما جان و دل خود را  بر کاه و علف بندیم / ما امت گوسفندیم
باید که یکی قلدر ،  دائم سر ما باشد /  یا سرخر ما باشد
با گله ای از کفتار عمری که به پیوندیم /  ما امت گوسفندیم
درگیر نجاست ها ، تسلیم خرافاتیم  / آفات در آفاتیم
ما معجزه عالم  ، ماتحت خداوندیم / ما امت گوسفندیم
هی ناله و هی زاری ، هی قصد خودآزاری/  مانند خر گاری
از چاله به چاه هر دم خود را که درافکندیم/  ما امت گوسفندیم
گویی که به جای مغز انگار پهن داریم/  یا مشتی لجن داریم
از پنجه پا تا سر  تا خرخره در گندیم  /  ما امت گوسفندیم
آنان که به گا دادند این مملکت ما را   با لشکری از ملا
گشتند همه آغا ! از بس که خردمندیم /  ما امت گوسفندیم
40 سال که ملایان ریش همه خندیدند /  ریدند و همه ریدند
ما در پس شان خندان اندر طلب قندیم /  ما امت گوسفندیم
هر گاه که یک گرگی آمد سر بام ما /  فردا شد امام ما
گور خودمان را ما با پنجه خود کندیم / ما امت گوسفندیم
مهدی یعقوبی

No comments:

Post a Comment