Sunday, September 27, 2020

نامه ی ماکسيم گورکی به کميته ی ايران - لندن به مناسبت تجاوز روسيه به ايران در سال ۱۲۴۰ خورشيدی

 

نامه ی ماکسيم گورکی به کميته ی ايران - لندن

به مناسبت تجاوز روسيه به ايران در سال ۱۲۴۰ خورشيدی (۱۹۱۱)

يکی از گروه های انيرانی مدافع انقلاب مشروطيت در غرب کميته ی ايران (Persia Committee) بود که به همت خاورشناس ايراندوست انگليسی و استاد دانشگاه کمبريج پروفسور ادوارد برآ ُن تشکيل شده بود. اين کميته با ايرانيان مقيم انيران، بويژه انجمن سعادت ايرانيان در استانبول، در تماس بود. 

گروه ی ديگری که در آن زمان از انقلاب ايران دفاع می کرد عبارت بود از احزاب سوسيال دموکرات اروپايي، که نوه ی دختری کارل مارکس ژان لانگه (Jean Longuet) سر دبير ارگان حزب سوسياليست فرانسه (Humanit)، در ميان کوشندگان آن شخصيت برجسته ای بود. وی به هنگام تجاوز روسيه ی تزاری در پائيز ۱۹۲۰، که زير فشار آن مجلس دوم با دستياری وزرای مرتجعی چون برادران وثوق الدوله و قوام السلطنه تعطيل شد، نشست مهمی در شهر پاريس برپاداشت که در آن نمايندگان احزاب سوسيال دموکرات اروپايي، از حزب آلمان و فرانسه گرفته تا حزب سوسيال دموکرات کارگری روسيه و برخی ديگر گروه های انقلابی آن کشور در آن شرکت جستند و با سخنرانی ها و قطعنامه ی پشتيبانی خود را از آزادي، دموکراسي، و مشروطيت ايران اعلام داشتند.۱ اين کنفرانس در شهر پاريس (در ساختمانی در ضلع غربی ميدان سن ژرمن ده پره،۲ روبروی کليسا، برگذار شد. پس ازين کنفرانس بود که نويسنده ی شهير روس متمايل به بلشويک ها، ماکسيم گورکي، نامه ای پيرامون سياست روسيه ی تزاری به کميته ی ايران در لندن ارسال داشت که در مارس ۱۹۱۲ انتشار يافت.۳ اين نامه اخيراً در نخستين شماره ی ويژه ی فصلنامه ی مارکسيستی انگليسی به نام تاريخ انقلابی (Revolutionary History)،4 همراه با مقالات پژوهشی و اسناد تاريخی تازه ای از سوسيال دموکراسي، حزب کمونيست ايران، و گروه ارانی (۱۹۰۵-۱۹۴۰)، به چاپ رسيده است. اينک، ترجمه ی فارسی آن نامه.

بر آن ام که، صرفنظر از اين واقعيت که اقدامات [دولت روسيه] عليه ملت ايران ضدانسانی اند، اين اقدامات از نظر داخلی برای مردم روسيه خسران بار اند. ترديد دارم که ممکن باشد که از طريق محاکمات صحرائی و اعدام بتوان بازارهای تجاری ايران را به سود سرمايه های روسی در اختيار گرفت، و بر آن ام که دولت روسيه با اين خشونت عاری از معنايش دست اندر کار ايجاد دشمن آشتی ناپذيری در ايران است. افزون بر اين، رفتار نيروهای روسيه در ايران در خدمت تحکيم و گسترش پان اسلاميسم متعصبانه است، که اصول خلاقانه ی پرورانده در اروپا را مردود می شمارد، و بدين سان، اقدام دولت روسيه موجبات لطمه به علاقه به فرهنگ اروپايی را فراهم می آورد.

ديگر اينکه، در حالی که سياست استعماری اروپا، تا آنجا که آرمانخواهانه و انساندوستانه نيست، بدون ترديد، موجبات تأخير در ريشه دواندن آرمان های انساندوستانه می گردد؛ در عين حال، انگلستان، حتی هنگامی که ترياک به چين وارد می کند، همراه با آن زهر، انديشه های حکومت قانون و آزادی های فردی را هم با خود به آن کشور می بَرَد.

امروز، ما شاهد آنيم که چين، در حالی که با اعتياد به ترياک نابود نشده است، از سوی ديگر، نيرومندی تازه ای در آن پديد آمده است و تحت تأثير انديشه های سالم و خلاق غرب انقلابی را از سر می گذراند، و اکنون دست اندر کار اين است که مورچه-لانه های خود را بازبسازد و به فرهنگ آريايی بگرود. ازين نمونه، که يکی از بسيار نمونه هاست، به اين متقاعد می شويم که نيروی حياتی مثبتی که در سرشت نظرات خلاق اروپايی است ظرفيت پيشبرد آن نظرات را در مستعمرات دارند.

ما همچنين می بينيم، در حالی که سرمايه های انگليسی به زور راه خود را در ايران باز می کنند، افکار عمومی انگلستان ضرورت تشکيل کميته ی ايران برای حفاظت از ايران را تشخيص می دهد، و در آن کشور، نه تنها انجمنی برای مطالعه ی فرهنگ های خاورزمين وجوددارد، بل همچنين انجمن ويژه ای برای شناخت فرهنگ ايران ايجاد شده است.

از خود می پرسم چه چيزهای گرانقميتي، چه اصولی از فرهنگ اروپايی از سوی دولت روسيه به ممالک آسيای مرکزی خيوه و بخارا که روسيه به آن ها دست انداخته است، برده شده اند. چه تأثيرات خلاق گرانقدری را حکومت روسيه می تواند در ايران کهن به کار برد؟ اکنون دولت روسيه در اروپا چون تنها حامی اصول قدرت استبداد دولتی بر افراد برجسته می شود، و خاورزمين ويرانگری آن اصول را پيشاپيش تشخيص داده است. روسيه مقادير زيادی وُدکا را به بازارهای ايران وارد خواهد کرد، اما من نمی توانم ببينم ديوانسالاری روسيه چه نظرات سودمندی را می تواند به ايرانيان بشناساند.

دست آخر، به نظر من، دست اندازی به ايران، نه چندان به سود سرمايه های روسي، که به نفع سلسله ی روُمانُف ها بوده است تا با توسعه طلبی سرزمين ديگری را به روسيان اهدا کند، و ازين طريق سده ی سوم تأسيس خود را در روسيه جشن بگيرد. اين سده ی سوم، چنانکه به نيکی دانسته است، افسانه ای بيش نيست، و اين هديه [به ملت روسيه] به تحول نگونبختی مردم خواهد انجاميد، چه باورنکردنی است که ايران به بردگی ای که وی را تهديد می کند تن بدهد.

ماکسيم گورکی

پانوشت ها:

۱) برای اسناد اين دوره بنگريد به اسناد تاريخی: جنبش کارگري، سوسيال دموکراسي، و کمونيستی ايران (به همت خسرو شاکري،) فلورانس و تهران، ۲۳ جلد، ۱۹۶۹-۱۹۹۲، جلد نوزدهم و نسخه ی تارنمايی اين جلد در (www.aratta-iran.com)

(۲Place Saint Germain-des-Prs

(۳Letter by Maxim Gorki to Persia Committee, original printed in New Age, 7 March۱۹۱۲.

۴) شماره ی ويژه ی ديگری که به جريان های چپ در دهه های پس از شهريور ۱۳۲۰ اختصاص دارد در دست انتشار است.

خسرو شاکری (زند)

منبع سایت روشنگری


No comments:

Post a Comment