Saturday, June 08, 2013

حماسه سیاسی یا حقارت و خفت


ای خاک بر سرتان که با بستن اینترنت ،  با سانسور اس ام اس و پارازیت انداختن به تلویزیون های ماهواره ای ، با تیغ نهادن بر گلوی رسانه های عمومی ، با خفه کردن هر صدای مخالف و حتی منتقد خودی ، با زندانی کردن جوانان آگاه و شجاع ایرانی و اعدام بیگناهان در ملاء عام  ، با گسیل کردن سگهای هار امنیتی و نظامی در خیابانها و پراکندن بذر ترس در اقصا نقاط این میهن در زنجیر ، دستچین کردن چند حیوانی که الاغ ها نزدشان پرفسور تشریف دارند به عنوان نامزدهای انتصابی ریاست جمهوری  آن را « حماسه سیاسی » قلمداد کنید و در بوق و کرنا بدمید که ندیدید که رهبر علم غیب دارد و همانطور که فرمودند در جریان این انتصابات آب از آب تکان نخورد و  حکومت استبدادی ولایت فقیه  بر استخوان و گوشت و پوست ایرانیان با زهم بر پا مانده است  و بر خلاف 4 سال قبل از حلقوم کسی شعار مرگ بر دیکتاتور در خیابانهای تاریک یا بر فراز بامها بر نخواست .
 
این حماسه نیست آقای خامنه ای این حقارت است و خفت ، این افتخار نیست این خیانت است ،  دست هایتان غرق از خون نداهاست ، هنوز مادران کشتگان سال 88 نفرینتان میکنند ، جوانانی که به آنها در زندانها تجاوز شد به سینه هایشان بخاطر راهپیمایی مسالمت آمیز گلوهای آتشین شلیک شد و در خیابانها در لجه هایی از خون غلتیدند .

 هر کسی میداند که این بشکن و بالا بندازها و قر کمرهایی که نامزدهای انتخاباتی در شعبده بازیها در میدهند برای گرم نگاه داشتن تنور یا همان زباله دانی انتخابات است تا یک آشغالی را ولایت مطلقه فقیه با سرانگشتان جادویی اش بیرون بیاورد و دمش را بگیرد و در حالی که ورجه ورجه میکند او را  در ملاءعام نشان دهد .


هیچ انسانی اگر حتی قطره ای شور آزادی در رگ و روحش بتپد ، این اعلام نتیجه از پیش معلوم شده نمایش انتخاباتی را پیروزی نمی نامد . در ایران خرافات زده خدا نامزد ریاست جمهوری را انتخاب میکند یعنی نماینده اش روی زمین ،

بگذار شاعران دربارت در باره این یاوه بافی ها و دغلها و آمارهای دروغین شعر ببافند و تو برایشان طیب الله انفسکم بگویی ،
بگذار امام جمعه دیوانه ات بر منبرها عرعر کند و عربده بکشد که هر کس که رای ندهد به یقین در جهنم و در اسفل السافلین خواهد رفت .


مردم این آب و خاک اما میدانند که این نامزدها هر هشت تایشان لایق طویله هستند نه لایق پست رئیس جمهوری که همه از دم  قلاده و زنجیرهایشان در دست توست  .
بین شما از بزرگترینشان که خرترینشان میباشد و مردم ایران دریایی از خون نهفته است ، دریایی از خون که در اعماق در حال به تلاطم در آمدن و توفان است و ناگاه خواهی نخواهی سر بر خواهد کرد و شما را مانند خس و خاشاکی بیمقدار در امواج آتشین خود غرق خواهد سوخت .
این افتخار نیست این حقارت است . مردم را با دروغ و دونگ و شعارهای صد من یک غاز نمیشود تا ابد در بند و زنجیر کشید آنهم در عصر ارتباطات و آگاهی روزافزون  در دهه دوم قرن بیست و یکم .
این مردم گوسفند نیستند اینها قلب دارند و مانند شما ستمگران بی احساس نیستند ، آنها  با مغزشان این شارلاتان بازیها را درک میکنند و گول عمامه و عبا و شعارهای دروغین را نمیخورند .
حتی یک ایرانی باور نمی کند که این نرینه هایی که دور و بر خود جمع کرده ای و میخواهی به تخت بنشانی بتواند بحرانهای لاعلاج و مرگبار اقتصادی اجتماعی و سیاسی جامعه را حل کند ، آنها خودشان کلاهشان پس معرکه است . هر بچه ای که به این مناظره های عروسکی چشم می بندد از خنده روده بر میشود چه رسد به مردم به جان آمده که میخواهند سر به تن این نظام استبدادی نباشد . این نمایشات کمدی و مناظره های مضحک پته تمام این عمله و اکره دربار را به آب ریخت و طشت های رسوایی شان را از بام به زمین انداخت .
 از کدام رفاه این هشت نامزد سخن میرانند . کدام آزادی کدام فردای بهتر . از هر انگشت این نظام خون میچکد خون کودکان کار ، خون کارگرانی که ماهها حقوق نگرفته اند ، خون کارتون خوابها ، خون زنانی که از آغاز روی کار آمدن این حکومت ضد زن سرکوب و شکنجه و تحقیر میشوند   .
جمع کنید کاسه کوزه هایتان را ، پوسیده گی کاخ شمایان بیشتر از آن است که عده ای خیال میکنند و شما این را بهتر از همه میدانید .
هزاران هزار مردم اصفهان در یک مراسم تشییع جنازه شعار مرگ بر دیکتاتور را سر داده اند ، امکان دارد که فردا همین ماجرا در تهران تکرار شود در تبریز و شیراز و باز هم شما خوب میدانید که اینبار اگر این مردمی که از فقر و بیکاری و سرکوب کارد به استخوان هایشان رسیده است دست به اعتراض بزنند مانند گذشته خیابانها را رها نمی کنند و تا بند از بند پاره کردن زنجیر اسارت از دست و پاهای خود عقب نمی نشینند .
به سرداران سپاه به قدرت های نظامی خود تکیه نکنید ، وقتی که مردم به صحنه بیایند این بادباکها خواهند ترکید ،  به لیبی ، به سوریه به تونس  و دهها نمونه تاریخی بنگرید این راهیست که دیر و زود دارد اما سوخت و سوز ندارد .


شما حتی به چهره بنیان گذاران و ارکان اصلی این نظام  که پایه گذارش بودند تف کردیده و به ریش شان خندیدید . همه میدانند که هاشمی رفسنجانی ارج و قربش نزد امام جنایتکارتان خمینی بیشتر از شما بود و هم او بود که شما را به این اریکه نشاند .
اینها نرینه ها نه تخصص دارند و نه هیچ صلاحیتی که به پست ریاست جمهوری تکیه زنند ، بهترین شان جنایتکارترین و شارلاتانترینشان است . آنها مانند رئیس جمهوری منتصب قبلی تنها هنرشان بی شرافتی و تاراج منابع عظیم اقتصادی این مملکت و حیف و میل و حاتم بخشی آن به ونزوئلا و تروریست های حزب الله و قصاب اسد برای کشت و کشتار کودکان و پیر و جوان سوریه و سرکوب وحشیانه مردم آزاده ایران است .
مردم میدانند که تنها راه خروج از بن بست و این دور تسلسل مرگبار و شیطانی از بحرانها تنها وتنها با سرنگونی تام و تمام شمایان که به ناحق حاکمیت سیاسی و اجتماعی و اقتصادی این میهن را غصب کرده اید نهفته است .
کدام حماسه سیاسی کدام پیروزی  این حقارت است حقارت
از ترس مردمی که سازمانیافته و متشکل به خیابانها بریزند و شعار سرنگونی سردهند اما شک نکنید که اینها عاصی از این همه فقر و فساد و اختلاس و سرکوب های عریان  دوباره به میدان می آیند و اگر به میدان بیایند تا فروپاشی تام و تمام این رژیم ضد ایرانی به خانه بر نخواهند گشت .



No comments:

Post a Comment