تصنیفی دربارهٔ لطفعلیخان زند در سفرنامهٔ ادوارد اسکات وارینگ
امین تریان
در این سفرنامه تصنیفی بیست و شش بیتی آورده شده است که به گفتهٔ وارینگ "نغمهای مورد علاقه در ایران دربارهٔ لطفعلیخان و خیانت حاجی ابراهیم و سقوط سلسله زند" است. تصنیفی که در زمان واپسین فرمانروای زند در شیراز رواج داشته و حتی وارینگ در این هنگام یعنی هشت سال پس از قتل لطفعلی خان آن را شنیده و ضبط کرده است.
بخش اول:
بخش دوم:
بالای بان اندران
قشون آمد مازندران
باز هم صدای نی میاد
آواز پی در پی میاد
جنگی کردیم ناتمام
لطفی میرود شهر کرمان
باز هم صدای نی میاد
آواز پی در پی میاد
حاجی ترا گفتم پدر
تو ما را کردی در بدر
خسرو دادی دست قجر
آواز پی در پی میاد
لطفعلیخان بوالهوس
زن بجست بردند تبس
تبس کجا طهران کجا
مانند مرغی در قفس
باز هم صدای نی میاد
آواز پی در پی میاد
لطفعلی خان مرد رشید
هرکس رسید آهی کشید
مادر خواهر جامه درید
لطفعلی خان بختش خابید
باز هم صدای نی میاد
آواز پی در پی میاد
بالای بان اندران
قشون آمد مازندران
بالای بان دلگشا
مردست ندارد پادشا
صبر از من و داد از خدا
باز هم صدای نی میاد
لطفعلیخان میرفت میدان
مادر میگفت شوم قربان
دلش پر غم رخش گریان
آواز پی در پی میاد
لطفعلی خانم هی میکرد
گلاب نبات با می میخورد
بخت خابید لطفعلیخان
باز هم صدای نی میاد
اسپ نیله نوزین است
دل لطفی پر خون [= خین؟] است
باز هم صدای نی میاد
آواز پی در پی میاد
وکیل از قبر در آرد سر
به بیند گردش چرخ خضر
باز هم صدای نی میاد
آواز پی در پی میاد
لطفعلیخان مضطر
آخر شد به کام قجر
باز هم صدای نی میاد
آواز پی در پی میاد
*دانشجوی کارشناسی ارشد رشته تاریخ، دانشگاه بیرجند
پینوشتها:
-۱Edward Scott Waring: a Tour to Sheeraz by the rout of Kazroon and Feerozabad, London: 1807
سفرنامهٔ وارینگ تاکنون به فارسی ترجمه نشده است اما مقالهٔ بسیار جامعی، با مشخصات زیر، در معرفی آن نوشته شده است: مجتبی خلیفه، «درآمدی بر کتاب سفر به شیراز از مسیر کازرون و فیروزآباد» کتاب ماه تاریخ و جغرافیا، ش ۷۷-۷۸، اسفند ۸۲ و فروردین ۸۳، صص ۷۰-۷۴.
۲- Edward Scott Waring
۳- دنیس رایت: «سیاحان بریتانیایی در ایران دوره قاجار»، ترجمه محمد مروار، کتاب ماه تاریخ و جغرافیا، ش ۸۸-۸۹، بهمن و اسفند ۱۳۸۳، ص ۷۴.
- ۴ Waring, op.cit, p. 92.
-۵ Sir Harford Jones Brydges: an Account of the transactions of his majesty's mission to the court of Persia in the years 1807-11, London: 1834, pp. 29-30
منبع تاریخ ایرانی
بازجستی بر تصنیف باز هم صدای نی میاد
یک پژوهشگر و استاد دانشگاه طی سخنانی به بررسی ابعاد مختلف تصنیفی از کوهی کرمانی با مطلع باز هم صدای نی میاد، پرداخت .
دکتر محمدرضا خالصی، ادیب و پژوهشگر ادبی طی سخنانی گفت: عباس کشتکاران در مقاله آخر خود در روزنامه عصرِ مردمِ حماسه مویهای اشاره کرده است که کوهی کرمانی آن را در سال ۱۳۳۵ هجری قمری در سفرِ بَم از زبانِ کولی های کرمانی هنگامیکه با نوای نی و کمانچه می خواندند، شنیده بود .
او گفت: این تصنیف، ترانه مویهای است عامیانه که توده مردم در سوگیادِ لطفعلیخانِ زند، ساخته و پرداخته و به خاطر سپرده و پیوسته میخواندند .
خالصی یادآور شد که لطفعلی خانِ زند، آخرین سردارِ شجاع و جسور و جنگاور سلسله زندیه بود که مورخان از او با عظمت و جلالت و مَهابَت یاد کرده و از جوانمردی و بی باکی و جَلدی و جَلادت و رَشادت و وَجاهت و صَباحت و نیک خُلقی و نیک خویی او بسیار نوشتهاند .
این استاد دانشگاه با اشاره به توصیفهای تاریخ نویسان در مورد لطفعلیخان زند و انتقام آغامحمدخان قاجار از او، گفت: این گونه حوادث که ناگواری و نا خوشایندی آن هیچگاه دست از گریبان ناخودآگاه مردم بر نمی دارد، همواره عاملی برای ساختن داستان، افسانه، متل، ترانه و تصنیفهای مردم ساخت بوده است .
او خاطرنشان کرد: قتل لطفعلی خانِ زند و رفتار دَدمنشانه خانِ اخته بر او و بر کرمانیان و شیرازیان، رودخانه ای شد که بر مَصَب خشم و غیظِ مردم فرود آمد و نقشِ کلمات بر خود گرفت و جلوهای از زیستِ فرهنگی آنان شد. تا بدانجا که در همان اوان، شایع شد که نعشِ شاهزاده زند به نجف اشرف بُرده شده تا از این طریق قداسَتی دیگر برای او فراهم آورند و مظلومیتش را جار کشند .
خالصی همچنین به رباعی رضی الدین بابای قزوینی که پس از عَزلِ از حکومت دیار بکر و جانشینی جلال الدین ابراهیم طره ختنی به جای او، سروده بود اشاره کرد که به واسطه شباهت با فضایل لطفعلیخان زند و معایب آغا محمدخان، بر سر زبان مردم افتاده بود، گفت: تصنیف مورد نظر استاد کشتکاران نیز که هنگام خواندن توسط کولیان بم به گوش کوهی کرمانی رسیده و نقل شده است، بر سر زبان مردم افتاده بود .
او با اشاره به تصنیف یاد شده که با این مطلع آغاز میشود، هردم صدای نی میاد / آواز پی در پی میاد / لطفعلی خانم کی میاد / روح و روانم کی میاد، خاطرنشان کرد که به نظر میرسد که این تصنیف با این شکلِ نگارش مغلوط باشد .
خالصی با بیان اینکه یحیی آرینپور در کتاب صبا تا نیما به این تصنیف اشاره کرده که مطلع آن بالای بان اندران/ قشون آمد مازندران/ باز هم صدای نی میاد/ آواز پی در پی میاد… است، گفت: آرین پور هیچ اشاره ای به مأخذ یا منبعی که این تصنیف را از آن اخذ کرده نمی کند و مرحوم همایونی، ضبط او را مغلوط و ناقص می داند .
او همچنین یادآور شد: کشتکاران از قول کوهی کرمانی ضبط این تصنیف را در سال ۱۳۳۵ هجری قمری (حدود صد سال پیش) می داند که البته با تصنیفی که آرین پور در کتابش آورده است متفاوت است و زبانی روان تر و بیانی شاعرانه تر دارد، به نظر می رسد به مرور زمان، مردم، شعر این تصنیف را خود مُنَقح و مصحح کرده و زبانی روان تر به آن بخشیدهاند .
خالصی گفت: مرحوم همایونی در باره این تصنیف نوشته است که متن دقیق انگلیسی آن (تصنیف) را ادوارد اسکات وارینگ در سفرنامه دقیق خود ضبط کرده، که با مقایسه متن موجود در از صبا تا نیما ، تفاوت زیاد آن ها آشکار می شود. اما آن مرحوم، هیچ اشاره ای به متن انگلیسی نمی کند و سخنی نیز در شناسایی ادوارد اسکات وارینگ نمی آورد و به آوردن ترجمه مسعود فرزاد و دکتر تراب بصیری بسنده کرده و تنها اشاره می کند به این که این ترجمه توسط خسرو ناقد نویسنده و مترجمِ ایرانی مقیم آلمان به دست ایشان رسیده است .
این نویسنده و منتقد ادبی با اشاره به اینکه براساس ادعای مرحوم همایونی مأخذ دیگری هم برای این تصنیف داریم که به زمان حضور ادوارد اسکات وارینگ در ایران باز می گردد، گفت: ادوارد اسکات وارینگ کارمند غیر نظامی کمپانی هند شرقی بنگال است که بنا به گفته خودش در ظاهر به عنوان سیر و سیاحت، اما در اصل برای گردآوری مطالب سیاسی راجع به اوضاع ایران در تاریخ ۲۲ می ۱۸۰۲ میلادی وارد بوشهر و بعد شیراز می شود .
او ادامه داد: سالِ ۱۸۰۲ میلادی مطابق است با سالِ ۱۲۱۶ هجری قمری یعنی اوایل سلطنت فتحعلی شاه قاجار و هشت سال پس از قتل لطفعلی خانِ زند؛ اسکات به علت بیماری مدت چهار ماه را در شیراز و حومه آن می گذراند. او آنچه از ایران دیده را تحت عنوان TOUR TO SHEERAZ BY THE ROUTE OF KAZROON AND FEEROZABAD سفری به شیراز از راه کازرون و فیروزآباد به رشته تحریر در می آورد و چند ماهی در شهرهای جنوبی ایران به ویژه شیراز به سر می بَرَد وسپس عازم هندوستان میشود و رهاورد این حضور کوتاه سفرنامه ارزشمندی با توصیف مناطق جنوبی ایران به ویژه فارس و بوشهر بوده است.
این پژوهشگر اضافه کرد: از بین چهل و دو فصلِ کتاب، بیش از سی فصل به توصیفِ جنبه های مختلف زندگی ایرانیان مانند باغهای ایرانی، بناها و حمامها، روش وقت گذرانی ایرانیها، شخصیت و لباس ایرانیان و حتی فال حافظ و … اختصاص دارد که اطلاعات ارزشمندی در اختیار خواننده میگذارد .
خالصی با بیان اینکه در آن کتاب یک بخش مجزا تحتِ عنوانِ A History of the Empire of Persia تاریخِ امپراتوری ایران که از مرگ کریم خان تا سقوطِ سلسله زندیه و فرجامِ فرمانروایی را در بَر می گیرد وجود دارد، گفت: او در این فصل، تاریخِ سیاسی ایران را از اواخر کریم خانِ زند تا ابتدای دوره قاجار دقیقاً تشریح می کند. اطلاعاتش در ضبطِ رویدادهای تاریخی به گفته خودش، برگرفته از مورخینِ آن دوره و به ویژه یکی دو نسخه خطی از تاریخ دوره زندیه است که در شیراز به آن دست یافته است .
این پژوهشگر با اشاره به مطالبی که وارینگ در این بخش از کتاب و در ستایش اقدامات کریمخان زند در شیراز آورده است، گفت: او سپس به جانشینان او پرداخته و اوضاع آشفته و نابسامان آن زمان را تشریح می کند و توضیحات دقیقی از زیست و مراحل رشد آغا محمد خان و خیانت ابراهیم خان کلانتر نوشته و از لطفعلی خان تمجید کرده و او را کاردان و دلیر نامیده است .
خالصی خاطرنشان کرد: سفرنامه وارینگ برای تدوین تاریخِ جانشینانِ کریم خانِ زند و اوایل دوره قاجار به ویژه به لحاظِ مسایل اجتماعی، اقتصادی و فرهنگِ عامه، از ارزشِ فوق العاده ای بر خوردار است و این خود مرهونِ نکته سنجی، تیزبینی، جستجو در بینِ مردم و گفت وگو با آنان است. جای خا لی ترجمه این سفر نامه در میان کتاب های فارسی کاملاً مشهود است .
این پژوهشگر گفت: وارینگ در فصل بیست و سوم کتاب خود زیرِ عنوانِ Of the Government درباره حکومت تصنیف مذکور را در بیست و شش بیت به فارسی می آورد و سپس آن را به انگلیسی ترجمه می کند مینویسد این تصنیف، نغمه مورد علاقه ایرانیان است که در باره لطفعلی خان زند و خیانت حاجی ابراهیم سروده شده و در افواه مردم جاری بوده و نزد شیرازیها رواجی تام داشته و نشان از محبوبیت خاندان زند خصوصا لطفعلیخان نزد آنان دارد .
او با یادآوری اینکه وارینگ تنها هشت سال بعد از مرگ لطفعلیخان این تصنیف را در کتابش ثبت کرده بود، به متن فارسی اشاره شده توسط او در کتابش اشاره کرد و گفت: اینکه او هشت سال بعد از مرگ لطفعلیخان تصنیف را آورده موجب می شود که بتوان به این روایت اعتماد و اتکاء بیشتری کرد.
خالصی خاطرنشان کرد: آنچه از کتاب وارینگ نقل شد تفاوت هایی با ضبط مرحوم همایونی و یحیی آرین پور دارد؛ اما علیرغم باور مرحوم همایونی به ضبطِ مغلوط و سَقیم نویسنده از صبا تا نیما؛ روایتِ او چندان پُر اشتباه نیست تنها چند تفاوت و کاستی با ضبطِ تصنیفِ وارینگ دارد .
این منتقد ادبی با اشاره به ترجمه انگلیسی وارینگ از تصنیف مورد نظرتاکید کرد که وارینگ در این ترجمه به متن وفادار است و بسیار محدود اعمال سلیقه کرده و در پایان ترجمه نوشته که بارِ این ترجمه را به دوش قوافی گذاشته است. او سعی کرده تصنیف را با همان حال و هوا به مخاطبِ انگلیسی خود منتقل کند و در این راه نیز چندان بی توفیق نبوده است .
خالصی با بیان اینکه متن انگلیسی وارینگ، توسط مرحوم مسعود فرزاد و دکتر تراب بصیری به فارسی برگردانده شده که مرحوم همایونی آن را در مقاله خود آورده است، گفت: متنِ این ترجمه دارای افزودنی های بسیاری است، گویا آن دو بزرگواراز متن انگلیسی اسکات وارینگ ترجمه آزادی را فراهم آورده اند که احساسات شاعرانه بر آن غلبه ای تام دارد .
وی خاطرنشان کرد: در متن انگلیسی نشانی از صدای نیزه و چکاچک شمشیر نیست، همچنین نامی از غران اسب مشهور لطفعلی خان دیده نمی شود، بخش شش سطری که اختصاص به زن حاجی ابراهیم دارد اساساً در متن انگلیس وجود ندارد. در متن انگلیسی مادر وقتی قربان و صدقه لطفعلی خان می کند که عازم میدان نبرد است.
همچنین نامی هم از همسر او نیست تا که قربانی و فدایی شاهزاده شود، اما در ترجمه ، لطفعلی خان در میدان جنگ است که مادرش برای او دعا می کند و همسر پسرش را قربانی او می سازد، در متن انگلیسی نامی از بَم برده نمی شود که در آنجا صدای نیزه به گوش برسد .
او با اشاره به تصنیفی که مرحوم استاد کشتکاران در مقاله خود به آن اشاره کرده بود، گفت: این تصنیف را پیش از ایشان مرحوم همایونی در مقالهای و البته بدون هیچ توضیح و تشریحی آورده است؛ کشتکاران این تصنیف را از زبان کوهی کرمانی نقل کرده است .
این پژوهشگر با بیان اینکه در مورد این تصنیف باید به نکاتی اشاره کرد و گفت: اول اینکه نه کشتکاران و نه همایونی از منبع و مأخذ خود در نقل این تصنیف سخنی به میان نیاورده اند؛ اما با جستجوهای انجام شده، مأخذ این مطلب مجله یادگار است که در شماره سوم آبان ۱۳۲۵ و در پایان مقاله ای از عبدالحسین نوایی تحت عنوان «عاقبت لطفعلی خان زند » این تصنیف را آورده است .
او با اشاره به بخشی از مقاله استاد نوایی در مجله یادگار، خاطرنشان کرد که به گفته نوایی، قصه و تصنیفهای مردم کرمان در مورد لطفعلیخان به خواهش او و توسط کوهی جمع آوری شده که در بخشی از این مطالب، تصنیف مورد نظر هم ذکر شده است .
خالصی در ادامه به تفصیل پیرامون توضیحات جمع آوری و نگارش شده توسط کوهی به درخواست استاد نوایی و نکات مختلف موجود در این توضیحات سخن گفته و به تشریح و نقد این نکات پرداخت
No comments:
Post a Comment