چرایی برپایی چنین جنبشی به رفتار عرب با ایرانیان و نژادهای ناعرب بازمیگردد. جاحظ، نویسنده عرب، آوردهاست: «به عبید کلابی که مردی فقیر بود گفتم: میل داری هجین باشی (هجین=کسی که پدرش عرب و مادرش از نژاد دیگر باشد) و در مقابل هزار جریب از آن تو باشد؟ عبید گفت: هرگز زیر بار این پستی نمیروم[!] گفتم امیرالمؤمنین هجین و کنیز زاده بود. گفت: خدا رسوا کند کسی را اطاعت این خلیفه کند.»
اعراب با عجمیان حتی بعد از گرویدن به اسلام به عنوان انسانهای درجه دوم برخورد میکردند. حتی در بصره مسجد موالی که تازه مسلمانان بودند از دیگران جدا بود. امویها با استناد به احادیث مجعول زبان مردم عجم را تحقیر میکردند. مقدسی در احسن التقاسیم یکی از این احادیث را بدین مضمون نقل نمودهاست: «مبغوضترین زبانها در نزد خدا زبان فارسی است، و زبان خوزستان زبان شیطان است و زبان اهل جهنم زبان بخارایی و زبان اهل جنت زبان عربی است.»
مرتضی راوندی؛تاریخ اجتماعی ایران، پوشینه دوم، صفحههای ۱۲۰ و ۱۲۱
اعراب با عجمیان حتی بعد از گرویدن به اسلام به عنوان انسانهای درجه دوم برخورد میکردند. حتی در بصره مسجد موالی که تازه مسلمانان بودند از دیگران جدا بود. امویها با استناد به احادیث مجعول زبان مردم عجم را تحقیر میکردند. مقدسی در احسن التقاسیم یکی از این احادیث را بدین مضمون نقل نمودهاست: «مبغوضترین زبانها در نزد خدا زبان فارسی است، و زبان خوزستان زبان شیطان است و زبان اهل جهنم زبان بخارایی و زبان اهل جنت زبان عربی است.»
مرتضی راوندی؛تاریخ اجتماعی ایران، پوشینه دوم، صفحههای ۱۲۰ و ۱۲۱
*****
سيّد واژه ای عربی است و معني آن در زبان پارسی » آقا » و در زبان انگليسی «مستر» است ، اعراب زن را سيّده مینامند ؛
پس از چيرگی تازيان بر ايران که در نيمهی سدهی هفتم ميلادی روی داد بکار بردن واژه ها و سرنامهای عربی رواج يافت ؛ مردم به هنگام بانگ زدن اعراب آنها را با سرنام عربی سيّد بانگ ميزدند ؛ خود اعراب هم يکديگر را با سرنام سيّد بانگ ميزدند ؛ شگفتانگيز اين بود که اعراب ايرانيان را سيّد نناميدند و خود ايرانيان هم همديگر را سيد نگفتند.
زيرا اعراب خود را بالاتر از ايرانيان میدانستند و چنين کاری را روا نمیداشتند که به زیردستان و بندگان خود سیّد بگویند ؛ امّا آن دسته از اعراب که زنان ايرانی را اغلب به همسری گرفتند ، از آنها دارای فرزند شدند ؛ اين فرزندان چون پدر عرب داشتند میتوانستند سرنام بکار ببرند ؛ فرزندان اين فرزندان نيز ميتوانستند همين کار را بکنند ؛ از اين رو گروهی ايرانی پيدا شدند که پدر يا نيای عرب داشتند و سيد ناميده شدند ؛ به ياد داشته باشيد اين گروه فقط عربزاده بودند ، نه از خاندان ويژهای مانند خاندان محمّد يا قريش يا ديگران ؛ دهها سال گذشت و چيرگی حکومتی اعراب از ميان رفت ، ولي سيّدها که از بازماندگان عربزادگان بودند ماندگار شدند ؛
صفویها که در ۱۵۰۱ ترسایی برآمدند شاخه ای از اسلام را با کشتار گسترده و با زور شمشیر دين رسمی ايرانیان که بیشینهی آنان سنّی بودند کردند ؛ انگیزهی آنان تنها و تنها سیاسی بود : آنها نمیخواستند از خليفه گری اسلامی باشند که اینک در دست عثمانیها بود.ايرانيان از چيرگی تازيان و رفتارهای آنها در ميهن ايرانی ، يادماندههای تاريخی تلخی داشتند ؛
برنامهريزان دوران صفوی همهی جنایتهای مسلمانها را به پای اعراب و به پای خلفای نخستين اسلام و بني اميّه و سپس بنی عبّاس و گماشتگان آنان نوشتند و مدّعی بودند که خود حضرت محمّد و علی و زاده گان آنان با ايرانيان دوست بودهاند و اگر علی و زاده گان او در رهبری میبودند ، رفتارهای بدی با ايرانيان نمیشد ؛
آخوندهای صفوی نیز برای این دروغها حدیثسازیهای گسترده کردند ؛ از جمله عروسی دختر یزدگرد با حسین بن علی ، با این همه ، زور شمشیر و حدیثسازی اثر خود را گذاشت و اين برداشت دروغ کم کم پذيرفته شد و جا افتاد و در پی آن ايرانيان کين خود را از امامان ، از دل بيرون کردند تا جایی که آل محمد را ستمزدهی ديگر اعراب نیز ديدند !
در اين ميان سيّدها که برایند عینی تجاوز مسلمانها به ایران زمین بودند ، در خطر افتادند ، زيرا اينان عربزاده بودند و ايرانيان از عربان دلهای پرخون و چشمان گريان داشتند ؛ باری دولت و مجتهدان شيعه که صفویها از لبنان آورده بودند ، سيّدان را از هر گزند رهايی داد ؛مجتهدان و دولتيان گفتند که سيّدها همه از زاده گان محمّد و علی هستند و نه از ديگر اعراب ، که البتّه این یکی از بزرگترین دروغهای تاریخی بود ؛
از آن زمان معنی واژهی عربی سيّد در ايران ديگر عوض شد و گفتند سيّد يعنی زاده گان پيغمبر اسلام و امامان ؛ اين برداشت و دروغ هم مانند ديگر برداشتهای دروغ دوران صفوي کم کم جا افتاد تا جایی که اینها خود را برتر از دیگر ایرانیان میدانند و بر این باور هستند که چون از نسل محمّد و علی هستند از حقّ ویژهای برخوردارند.
کتاب دو قرن سکوت عبدالحسین زرین کوب
از میان زنان، نکاح [=گاییدن] آنان که شوهردار هستند بر شما حرام شدهاند، مگر کسی از آنان که دستِراستِتان مالک شده است. (نساء، ۲۴) خدا حکم داده شما که نمی تونین منکر قران و تاریخ بشین
ReplyDelete