شاه خمینی را از فرانسه اخراج نکنید.
ژیسکاردستن در خاطراتش نوشته است که میخواست خمینی را به علت نقض قوانین پناهندگی از فرانسه اخراج و به یک کشور اسلامی مورد علاقهاش در آفریقا یعنی الجزایر اخراج کند اما با دخالت شاه منصرف شد.
خاطرات ژیسکاردستن:
”من درنیمه ماه نوامبر (اواخر آبان ماه 1357) در کنفرانس مطبوعاتی معمول خود یادآوری کردم که ما دو بار در ماههای اکتبر و نوامبر 1978 به ایشان (یعنی به خمینی) تذکر دادهایم که نمیتوانند از خاک فرانسه پیامهای دعوت به خشونت و انقلاب در کشور
دیگری صادر کنند. من به مدیر مقرارت بینالمللی وزارت امور خارجه دستور دادم شخصاً به ”نوفل لوشاتو“ برود و با تشریفات رسمی مجدداً هشدار بدهد که ما نمیتوانیم ادامه چنین وضعی را بپذیریم. مراتب به آیتاله ابلاغ شد و رابط و نمایندهٴ ایشان مجدداً قول همکاری داد، با وجود این دوشنبه بعد نوارهای کاست جدیدی با صدای خود آیتاله در تهران پخش شد که در آن از مردم دعوت شده بود شاه را به قتل برسانند. گفتم دیگر کافی است! وزیر کشور را به کاخ الیزه احضار کردم و از او خواستم که موضوع را تحقیق کند و اگر اطلاعات داده شده مورد تأیید بود، ترتیب عزیمت آیتاله از خاک فرانسه را بدهد... روز چهارشنبه وزیر کشور برای من تشریح کرد عزیمت آیت اله از فرانسه برای سحرگاه روز جمعه پیشبینی شده. قرار بر این بود که آیت اله به الجزایر فرستاده شود زیرا خود وی هم قبلاً علاقمند بود به این کشور برود. آخرین اقدام احتیاطی ضروری که به نظر میرسید این بود که قبلاً شاه را از این تصمیم خود آگاه کنم... شاه تشکر کرده و تصریح نموده بود که اخراج آیتاله خمینی تصمیمی مربوط به فرانسه است و ایران هیچگونه مسؤلیتی در این امر برعهده نمیگیرد اما اگر بعد از اجرای این تصمیم از وی در این باره سؤال شود خواهد گفت: با این عمل موافق نبوده است! من از پاسخ شاه مبهوت شدم... . وزیر کشور را پای تلفن (خواستم و به او گفتم)... کل این عملیات را لغو کنید! وزیر کشور میگوید: اما همه چیز برای فردا صبح آماده شده است. من میگویم: میدانم، لغوش کنید!
No comments:
Post a Comment