وجود رضا شاه میهن پرست و صریح اللهجه و بی باک، برای نجات ایران در هم ریخته و عقب افتاده و نکبت زدهٔ عهد قاجار غنیمتی بود. درست است که رضا شاه همه قدرت ها را قبضه کرده بود، اما به تصدیق دوست و دشمن جز ترقی ملت ایران و حفظ حیثیت ایرانی آرزویی نداشت. او در دوره تلخ سربازیَش طعم تلخ تسلط اجانب را چشیده بود، دیده بود که چه فرومایگان بی شخصیت و پول پرستی زیر علَم اجنبی سینه می زنند و روزگار ملت را سیاه می کنند؛ و از دیده ها و چشیده های خود عبرت گرفته بود. فرق رضا شاه با دیگر قدرتمندان جهان این بود که به اینان نمی توان راست گفت و به رضا شاه کسی نمی توانست دروغ بگوید.
رضاه شاه مخالفان خود را قلع و قمع کرد اما این مخالفان اغلب کسانی بودند که می خواستند خود به قدرت برسند و تخت تاج شاهی را تصاحب کنند یا عمال و سرسپردگان کسانی بودند که چنین هوایی در سر داشتند. اما نشنیده ایم رضا شاه کسی را که بی غرضانه و بی سائقهٔ وطن خواهی با فرمانش مخالفت کرده و به نصیحتش پرداخته باشد، به کام مرگ فرستاده باشد...
من هنوز هم رضا شاه را بزرگترین پادشاهی می دانم که در عرض دو قرن اخیر در ایران ظهور کرده است، خدمات بزرگ به ایران(ایجاد ارتش متحد الشکل، الغاء کاپتلاسیون، تاسیس دانشگاه تهران، ساختن راه آهن سرتاسری، واسترداد ایالت زرخیز خوزستان) فراموش نشدنی هستند در حالی که قتل های سیاسی دوران سلطنتش که معلول توطئه ماموران سازمان امنیت آن روزهای ایران بود، اگر با آن پایه گذاران سلسله های سلطنتی در ایران مانند "شاه اسماعیل صفوی، نادر شاه افشار و آقا محمد خان قاجار" مقایسه شود حقیقتا در حکم صفر است.
در آستین مرقع- سعیدی سیرجانی
No comments:
Post a Comment