آه ایران شکل یک زندان شده است
در غل و زنجیرها ویران شده است
کوچه ها تاریک و تار از هر طرف
صف به صف آخوندهای بی شرف
شهر قم ام القرای صیغه ها
دختران را میدهد درس خدا
با کره ها ساعتی از صد هزار
پشت منبر حجره ای تاریک وتار
آه ایران شکل گورستان شده است
کشوری با درد بی پایان شده است
دکترای فلسفه از لنگرود
می فروشد کلیه در صبح زود
آیت الله ها پس دیوار کج
روز و شب مشغول دربحث فرج
خیل رمالان سر بازارها
مریم زیبا شده بر دارها
عاشقان را هر کجا سر می زنند
با قمه الله و اکبر می زنند
جای نان بر سفره قرآن میدهند
با شکنجه درس ایمان میدهند
در قفس هاشان پرستوها پُرند
رهبرانش نیمه شب خون میخورند
جشنها بر پا شود در هر دیار
با کباب بره بعد از سنگسار
بی پناهان شهر ها جان میدهند
بوی گُه عمامه داران میدهند
آه ایران شیر در زنجیرها
حافظ خورشید با شمشیرها
No comments:
Post a Comment