Monday, August 29, 2011

فریاد نجات دریاچه ارومیه به خروش مرگ بر دیکتاتور تبدیل خواهد شد .


سند جنایت نماینده گان مجلس 
***
شب خونخواره گردد پاره پاره
کشد « خورشید آزادی » شراره
فراری میشود جلاد بیرحم 
اگر  تبریز  بر خیزد  دوباره
***

فریاد نجات دریاچه ارومیه را به فریاد نجات مردم ایران از زنجیر استبداد مذهبی و مرگ بر جمهوری اسلامی تبدیل کنیم . آذربایجان بار دیگر  به خروش  در آمده است و با غرش  او ایران به خروش در آمده  است . کوچه و خیابانهای شهرهای مختلف این خطه « آزادیستان » تبدیل به میدان نبرد بین مردم به جان آمده و سگهای ولایت فقیه شده است . معترضان میدان آذربایجان را تبدیل به میدان آزادی کرده اند ، چرا که آزادی و آذربایجان هر دو از یک سرشتند و تا زمانی که یکی از آنها در بند بماند ، آزادی مفهومی در این میهن نخواهد داشت . 
رسانه ها ی اپوزیسیون از کرد و بلوج و فارس همه و همه از هر نژاد و گروهی فریاد مردم آذربایجان را سر میدهند . مردمی که مورد تحقیر قرار گرفته اند . سرکوب شده اند . خونهای پاکشان را به خاطر اعتراضات مسالمت آمیز به زمین ریخته اند اما دست از مبارزه بر علیه خشونت و کشت و کشتار بر نداشته اند . 
مردم آذربایجان خوب میدانند که تا این رژیم پا برجاست همین آش است و همین کاسه . دریاچه ارومیه ، دریاچه ارومیه نمی شود بلکه بدتر و بدتر میشود . مگر عقل سلیم قبول میکند نظامی که این چنین بلایا  را بر سر ملت خود می آورد . به طبیعت رحم کند . 
همین امروز در خبرها آمده بود که جمهوری اسلامی میلیاردها دلار برای کمک به قصاب سوریه علاوه بر نفت مجانی و نیروهای سرکوبگر و تک تیراندازهای سپاه پاسداران  فرستاده است . برای این رژیم آب و خاک و جان مردم ایران به قدر  پشیزی هم ارزش ندارد . بلکه ادامه عمر نظام  استبدادی مهم است . خودش بارها گفته است که حفظ نظام از جان امام زمان واجب تر است ، چه رسد به دریاچه ارومیه  . 
بدینجهت نیروهای امنیتی و گاردهای ضد شورش به مردمی که شعار میدادند دریاچه ارومیه را نجات دهید وحشیانه حمله کردند و آنها را مورد ضرب و شتم قرار دادند و مانند همیشه در شبکه اینترنت و تلفن در نقاط مختلف آذربایجان اختلال ایجاد کردند و حتی کلمات ارومیه و اورمو را از سوی شرکت مخابرات فیلتر کردند .
خامنه ای می ترسد . او خوب میداند که در این جو ملتهبی که منطقه و ایران را فرا گرفته است این شورشها تبدیل به توفانهایی از آتش خواهد شد . این قانون خدشه ناپذیر اعتراضات در کشورهای دیکتاتوری است . یعنی هر اعتراض ساده صنفی و اجتماعی در مسیر خود بسرعت پوسته خود را می شکند و به سیاست راه خواهد برد .  راهپیمایی های مردم آذربایجان هم از این قانون مستثنی نیست . هر چند بلندگوهای تبلیغاتی نظام مردم از جان شسته را اغتشاشگر و عامل بیگانه شان بنامد . 
رسانه های حکومتی بوق و کرنا کرده اند و با وقاحت هزاران نفر از تظاهر کنندگان را که وحشیانه مورد ضرب و جرح قرار گرفتند چند ده نفر نژاد پرست و جدایی طلب  قلمداد کردند و سگهای هار خود را که به قصد کشت آنها را مورد حمله قرار میدادند را سربازان امام زمان . 
نیروهای سرکوبگری که دیروز تظاهرات را بخون میکشیدند همه فارسی  صحبت میکردند و نیروهای بومی امنیتی و انتظامی را از درگیری با مردم بر حذر میداشتند چرا که بیم داشتند که این لوله سلاحهایی را که اکنون به سوی مردم گرفته اند بر خواهند گرداند و بسوی فرماندهان قاتل نشانه خواهند رفت ، یک هموطن هرگز به روی هموطن خود گلوله شلیک نمی کند مگر اراذل و اوباش حکومتی که به خون مخالفان تشنه اند  . 
رژیم میخواهد با آوردن نیروهای سرکوبگر از نقاط مختلف ایران جنگ مردم با ولایت فقیه و کل نظامش را تبدیل به جنگ فارس و ترک کند و بعد از گل آلود کردن آبها از آن ماهی بگیرد . ترفندهای کهنه شده ای که آذربایجانیها گول آن را نخواهند خورد .  

راستی  کجاست امام جمعه ارومیه که میگفت که زنها الاغند و باید از آنها سواری گرفت . این زنهای دلیر ترک هستند که دوشادوش مردهایشان به خیابانها ریخته اند و غریو  نجات دریاچه ارومیه که اسم مستعار آزادی هست را سر میدهند  . چرا در سوراخ موش پنهان شده  است . این شیرزنان به میدان آمده اند تا دمار از روز روزگارتان بدر آورند . اینها جدایی طلب ، عوامل بیگانه و اغتشاشگر نیستند . اینها فرزندان ستارخان دلاورند که دوباره در کوچه و خیابانها بر خاسته اند و یاشاسین آذربایجان را سر میدهند .
همانگونه که در خبرها آمده است . کمپین اعتراض سراسری برای نجات جان ارومیه سر تا سر ایران را فرا گرفته است . ایرانیان از هر نژادی هویت واحدی یافته اند و لرزه سرنگونی بر اندام رژیم انداخته اند .
بر سر و رویشان باتوم بزنید . به زندانشان بیندازید . اجنبی و تجزیه طلب قلمدادشان کنید . راهپیمایی مسالمت آمیزشان را به خون بکشید . دیگر آن سبو بشکست و پیمانه بر خاک ریخت . آذربایجانی ها به زانو در نخواهند آمد . این رودهای خروشان در حال بهم پیوستن میباشند . رودهایی که تبدیل به دریایی پر از توفان خواهند شد و دمار از روزگارتان در خواهند آورد .
 آذربایجان خطه « آزادیستان »  و بخصوص تبریز قلب پر تپش جنبش آزادیخواهی ایران در صد سال اخیر  بوده است . ستارخان و همرهان از جان گذشته اش در روح و قلب مردم این خطه زنده اند و بر سنت دیرینه خود یعنی نبرد و جانفشانی در راه آرمانهای انسانی  پای خواهند فشرد . چرا که خود به مردم این سرزمین آموخته اند که آزادی گرفتنی است و آن را در سینی طلایی هرگز هیچ دیکتاتوری تقدیم مردم ایران نخواهد کرد .

No comments:

Post a Comment