Friday, August 12, 2011

شیعه شدن یک طایفه اهل تسنن در شب اول قبر از زبان علامه حسین طباطبایی



علامه سید محمد حسین طباطبایی صاحب تفسیر المیزان نقل کردند که : استاد ما عارف برجسته « حاج آقا قاضی » می گفت در نجف اشرف در نزدیکی منزل ما ، مادر یکی از دخترهای افندی ( سنی های دولت عثمانی ) فوت کرد .
 این دختر در مرگ مادر ، بسیار ضجه و گریه میکرد و جدا ٌ ناراحت بوده و با تشیع کنندگان تا کنار قبر مادر آمد و آنقدر گریه کرد که همه حاضران به گریه افتادند .
هنگامی که جنازه مادر را در میان قبر گذاشتند ، دختر فریاد میزد : من از مادرم جدا نمی شوم . هر چه خواستند او را آرام کنند ، مفید واقع نشد ، دیدند اگر بخواهند با اجبار دختر را از مادر جدا کنند ، ممکن است جانش به خطر بیفتد . سر انجام بنا  شد دختر را در قبر مادرش بخوابانند  و دختر هم پهلوی بدن مادر در قبر بماند ، ولی روی قبر را از خاک انباشته نکنند  و فقط روی قبر را با تخته ای بپوشانند و دریچه ای هم بگذارند تا دختر نمیرد و هر وقت خواست از آن دریچه بیرون آید . 
دختر در شب اول قبر ، کتار مادر خوابید فردا آمدند و سرپوش را بر داشتند تا ببینند بر سر دختر چه آمده است ، دیدند تمام موهای سرش سفید شده است .
 پرسیدند چرا اینطور شده ای ؟ 
در پاسخ گفت : شب کنار جنازه مادرم در قبر خوابیده بودم ، ناگاه دیدم دو نفر از فرشتگان آمدند و در دو طرف قبر ایستادند و شخص محترمی هم آمد و در وسط ایستاد ، آن دو فرشته  مشغول سئوال از عقائد مادر شدند و او جواب میداد سئوال از توحید نمودند ، جواب درست داد از نبوت نمودند ، جواب درست داد که پیامبر من محمد بن عبدالله  (صلی الله علیه و آله و سلم ) است .
تا این که پرسیدند : امام تو کیست ؟ 
آن مرد محترم که در وسط ایستاده بود گفت :  « لمنت لها بامام ، من امام او نیستم » 
در آن هنگام آن دو فرشته چنان گرز بر سر مادرم زدند که آتش آن به سوی آسمان زبانه می کشید . من بر اثر وحشت و ترس زیاد به این وضع که می بینید که همه موهای سرم سفید شده در آمدم .
مرحوم قاضی می فرمود : چون تمام طایفه آن دختر ، در مذهب تسنن بودند ، تحت تاثیر این واقعه قرار گرفتند و شیعه شدند ( زیرا این واقعه با مذهب تشیع ، تطبیق می کرد و آن شخصی که همراه با فرشتگان بوده و گفته بود من امام آن زن نیستم ، حضرت علی ( علیه السلام ) بوده اند و خود آن دختر ، جلوتر از آنها به مذهب تشیع اعتقاد پیدا کرد .

علامه سید محمد حسین حسینی تهرانی معاد شناسی ج 3 ، ص 110

« خرافه » در مقام و منقبت علامه حسین طباطبایی کتابها و مقاله های زیادی نوشته شده است . آیت الله محمد تقی مصباح یزدی او را زینت هفت آسمان لقب داده است و فرمود : در شگفتم که چگونه زمین سنگینی چنین مرد را تحمل میکند .
آیت الله مطهری همان کسی که خمینی او را جانمایه عمر خود نامید در عظمت طباطبایی گفته است :  کتابهای او همه با فکر نوشته شده است . من معنقدم که نوشته های او الهامات غیبی است .


No comments:

Post a Comment