Sunday, January 31, 2016

خاطرات دوران انقلاب



یادم می آید در اواخر سال 1356 که هنوز تظاهرات علیه شاه گسترده و سراسری نشده بود ،  در مسجد بغل خانه مان اعضا و هواداران سازمان چریک های فدایی خلق که در دانشکده اقتصاد بابلسر فعالیت داشتند برای چند روز نمایشگاه کتاب و ... بر پا کرده بودند .
در و دیوار مسجد پر شده بود از عکس های جانباختگان کمونیست و پوسترهای مبارزاتی . مردم عادی هم فکر میکردند آّنها مسلمان هستند . 
آخوند مسجد محل ما ، نماز جماعتش را برگزار میکرد و پولش را میگرفت و مخالفتی با آنها نمیکرد .
این دانشجویان در آن چند روز نوارهای سخنرانی و سرودهای انقلابی پخش میکردند و گاه سخنرانی محفلی .
در همان سال ،  همان آخوند را با آنکه 3 زن داشت ،  بخاطر این که به یک زن شوهردار که در خانه اش قرآن میخواند تجاوز کرده بود از محله اخراج کرده بودند و یک ملای دیگری را برای مسجد  آورده بودند .
خلاصه همه چیز قر و قاطی و قاراشمیش بود و حد و مرزها نامشخص .