وقتی اوندا و دیگر همراهانش آماده انجام عملیات بودند، از سوی فرمانده پیغامی با این مضمون رسید:
«شما اجازه ندارید مرگتان را با دست خود رقم بزنید. ممکن است سه سال، پنج سال یا بیشتر طول بکشد؛ اما ما برای برگرداندن شما میآییم. تا آن زمان شما اگر حتی یک سرباز هم برایتان باقیمانده بود، باید او را فرماندهی کنید. برای زنده ماندن نارگیل بخورید و تحت هیچ شرایطی بهطور داوطلبانه جان خود را به خطر نیندازید».
در ویکی پدیا آمده است :در روزهای پایانی جنگ جهانی دوم، با ورود نیروهای آمریکایی، ارتباط آقای اونادا که دیگر ستوان شده بود، با دنیای خارج قطع شد. قبل از قطع ارتباط، آخرین دستوری که گرفته بود این بود: تسلیم نشو.
مقامات دولتی چند بار تلاش کردند که اونادا را در جنگل بگیرند و بازگردانند اما او به حرفشان گوش نکرد. بارها هواپیماهای ژاپن بالای سر او اعلامیههایی انداختند که روی آن نوشته شده بود جنگ تمام شده و بهتر است که به کشورش بازگردد. اما او میگوید به این اطلاعیهها توجهی نمیکرد و فکر میکرد این برگهها توطئه دشمن است. او گفت غلطهای چاپی این برگهها به اندازهای زیاد بود که فکر میکرد فقط میتوانست کار دشمن باشد. بالاخره در سال ۱۹۷۴، یک جهانگرد ژاپنی به نام «نوریو سوزوکی» (Norio Suzuki) اعلام کرد برای پیدا کردن اونادا به فیلیپین سفر خواهد کرد. او تنها پس از ۴ روز جستجو موفق شد اونادا را پیدا کند. او وقتی این مرد عجیب را از نزدیک ملاقات کرد، سعی کرد برای وی توضیح دهد که جنگ تمام شدهاست؛ اما اونادا گفت فقط در شرایطی تسلیم میشود که فرماندهش به او دستور دهد. سوزوکی به ژاپن برگشت و فرمانده تانگوچی را که پس از بازنشستگی یک کتابفروشی باز کرده بود، پیدا کرد. او پس از تعریف ماجرا برای فرمانده، همراه او به فیلیپین سفر کرد و در آنجا بود که اوندا به دستور فرماندهاش به ژاپن بازگشت.
«شما اجازه ندارید مرگتان را با دست خود رقم بزنید. ممکن است سه سال، پنج سال یا بیشتر طول بکشد؛ اما ما برای برگرداندن شما میآییم. تا آن زمان شما اگر حتی یک سرباز هم برایتان باقیمانده بود، باید او را فرماندهی کنید. برای زنده ماندن نارگیل بخورید و تحت هیچ شرایطی بهطور داوطلبانه جان خود را به خطر نیندازید».
در ویکی پدیا آمده است :در روزهای پایانی جنگ جهانی دوم، با ورود نیروهای آمریکایی، ارتباط آقای اونادا که دیگر ستوان شده بود، با دنیای خارج قطع شد. قبل از قطع ارتباط، آخرین دستوری که گرفته بود این بود: تسلیم نشو.
مقامات دولتی چند بار تلاش کردند که اونادا را در جنگل بگیرند و بازگردانند اما او به حرفشان گوش نکرد. بارها هواپیماهای ژاپن بالای سر او اعلامیههایی انداختند که روی آن نوشته شده بود جنگ تمام شده و بهتر است که به کشورش بازگردد. اما او میگوید به این اطلاعیهها توجهی نمیکرد و فکر میکرد این برگهها توطئه دشمن است. او گفت غلطهای چاپی این برگهها به اندازهای زیاد بود که فکر میکرد فقط میتوانست کار دشمن باشد. بالاخره در سال ۱۹۷۴، یک جهانگرد ژاپنی به نام «نوریو سوزوکی» (Norio Suzuki) اعلام کرد برای پیدا کردن اونادا به فیلیپین سفر خواهد کرد. او تنها پس از ۴ روز جستجو موفق شد اونادا را پیدا کند. او وقتی این مرد عجیب را از نزدیک ملاقات کرد، سعی کرد برای وی توضیح دهد که جنگ تمام شدهاست؛ اما اونادا گفت فقط در شرایطی تسلیم میشود که فرماندهش به او دستور دهد. سوزوکی به ژاپن برگشت و فرمانده تانگوچی را که پس از بازنشستگی یک کتابفروشی باز کرده بود، پیدا کرد. او پس از تعریف ماجرا برای فرمانده، همراه او به فیلیپین سفر کرد و در آنجا بود که اوندا به دستور فرماندهاش به ژاپن بازگشت.
No comments:
Post a Comment