« دوستت دارم » را
اولین بار که من
به گل خوشبویی
بر لب چشمه آبی گفتم
و پس از آن ناگاه
پر گرفتم در اوج
واژه ها روی لبانم نت موسیقی شد
ماه را در آغوش
می فشردم بی تاب
خلوت و تنهایی
در رگانم همه توفان شراب
دوستت دارم را
اولین بار که من روی لبم آوردم
خوشه هایی از نور
بر سرم باریدند
و به راهم هر سو
کوه و صحرا همه می رقصیدند
آتش سوزانی
شعله ور شد به دلم
و پر از یاس سفید
شد سراسر بغلم