بهار می آید سپیده دم از راه
شکوفه خواهد زد درخت سیب آنگاه
دوباره گنجشکان که لانه می سازند
به شاخه های سبز به شانه ی درگاه
به جنگل و صحرا نگاه آهوها
به گستر رویا پرت دهد ناگاه
کبوتران رقصان در آسمان گردند
و بادبادکها به روی بندرگاه
تپیدن دلها چه عالمی دارد
شکفتن گلها به منظری دلخواه
به برکه خاموش بگیرمت آغوش
به هرم دستانم به زیر چتر ماه
چه روز و شبهایی شقایق کوهها
به برف و یخبندان تو را کشیدم آه
نگفتمت خورشید جوانه خواهد زد
و دود خواهد شد که ظلمت جانکاه
مهدی یعقوبی