این شهر که دائم به اذان است
چادر به سر پیر و جوان است
هر گوشه دعا خوان به فغان است
در حجب و حیا ورد زبان است
عمامه به سر کوی و کران است
قم شهر خرافات جهان است
در بوم و برش صیغه شرعیست
کوی و کمرش صیغه شرعیست
در پشت درش صیغه شرعیست
گاوان و خرش صیغه شرعیست
هر باکره نرخش که گران است
قم شهر خرافات جهان است
در قعر کثافات بگندد
بر هر که به جز خود که بخندد
آزاده به زنجیر ببندد
جز جهل و جنون را نپسندد
از فتنه گران بس نگران است
قم شهر خرافات جهان است
در کوی و گذر بام و در آخوند
هر محتکر و حیله گر آخوند
آدمکش و هر جانور آخوند
بی تربیت و بی پدر آخوند
هر گوشه یکی عقد کنان است
قم شهر خرافات جهان است
دینش همه بر تیغه شمشیر
آزادی انسان شده زنجیر
زن در نظرش باعث تحقیر
شغلش همه رمالی و جن گیر
در دیده ملا که جنان است
قم شهر خرافات جهان است
با مردم بی یاور و محروم
نان گشته سر سفره شان گم
در چنبره ی عقرب و کژدم
در گور خرافات و توهم
از ظلم و ستم ناله کنان است
قم شهر خرافات جهان است
هر شیخ بسی خوش خط و خال است
در آینه ها شکل موال است
شهوت همه مانند شغال است
خمس ار بدهی دزدی حلال است
آب کمرش در فوران است
قم شهر خرافات جهان است
این شهر که دینش همه پول است
شیاد و سخن چین و فضول است
دوز و کلک آیین و اصول است
مردانگی تنها به شوشول است
پایین تنه اش امن و امان است
قم شهر خرافات جهان است
مهدی یعقوبی